صفحه ۱۲۹

این حرفها نباشد، نخواهد برای خودش امتیاز قائل بشود. اینکه ما می‎شنیدیم که مثلا پیغمبراکرم (ص) وقتی که با اصحاب می‎نشستند دایره وار می‎نشستند و جلسه شان امتیاز نداشت و اگر یکی از خارج می‎آمد می‎گفت ایکم محمد؟ (کدام یک از شما محمد است)، واقعا می‎شود گفت مرحوم حاج شیخ احمد این گونه بود، و این گونه بی تکلف زندگی کردن در روح من خیلی اثر می‎گذاشت؛ و بعد هم اساتید دیگر، خداوند درجات همه را متعالی فرماید.

محکوم به 10 سال زندان

یک روز به ما گفتند شما را می‎خواهیم ببریم کمیته (کمیته مشترک محل بازجویی و شکنجه ساواک) پیش عضدی (سر بازجوی ساواک)، در کمیته برای ما لباس زندان آوردند که بپوشیم، آقای انواری با آن هیکل بزرگ ژاکت به بدنش نمی رفت ما هم می‎خندیدیم، برای آقای طالقانی لباس آوردند ایشان ناراحت شد و گفت: من لباسهایم را بیرون نمی آورم، گفتند: باید در بیاوری ! ایشان گفت: رسولی (سربازجوی اوین) کجاست ؟ رسولی را بگویید بیاید؛ همه این برنامه ها بازی بود و می‎خواستند ما را اذیت کنند، بالاخره ما را با همان لباس روحانیت بردند پیش عضدی. در ضمن گفت و شنیدهای زیاد آقای طالقانی سراغ اعظم خانم دخترشان را گرفتند، عضدی گفت: با اجازه شما او را به زندان ابد محکوم کرده ایم، ایشان متغیر و ناراحت شدند و گفتند: چرا؟! من هم از سیدهادی هاشمی دامادم

ناوبری کتاب