کمکشان بکنند، مثلا رفته بودند به ایرانشهر دیده بودند یکی از آقایان فرش ندارد برایش یک فرش خریده بودند و از این کارها، پولش را من میدادم، در بازجویی منکر هم نمی شدم، میگفتم من به فقرا، طلاب و هر بیچاره ای که نیازمند باشد در حد امکاناتم کمک میکنم. اخبار و جریانات هم توسط ملاقاتیها رد و بدل میشد و نمونه اش جریان نامه ای است که گفتم در زندان قزل قلعه توسط آشیخ حسن ابراهیمی که آن وقت بچه بود و همراه با خانواده ما به ملاقات آمده بود بیرون فرستادم.
شکمبارگی معاویه
معاویه این اندازه معروف است که خیلی پرخوربوده،گلویش گشاد بود و شکمش خیلی بزرگ و آویزان بود، آنقدر شکمش بزرگ بود که وقتی مینشست تمام زانوهایش را میگرفت، گفته اند سر این که نماز جمعه را نشسته میخواند این بود که وقتی میایستاد شکمش آویزان بود و مثل این که شکمش جدای از او بود. پرخوری او در تاریخ معروف و مشهور بود، و ابن ابی الحدید هم این موضوع را مطرح کرده که روزی رسول الله(ص) او را خواست، گفتند مشغول غذا خوردن است، وقت دیگری او را خواست، گفتند مشغول غذا خوردن است، حضرت در مورد او فرمودند: "اللهم لاتشبع بطنه" خدایا شکمش را سیر نگردان.
شاعر عرب نیز در این مورد گفته است: