صفحه ۹۹

راستای منافع شخصی و حکومتی خود حلال خدا را حرام و حرام خدا را حلال می‎کنند و مردم هم از آنها می‎پذیرند. ابوبصیر می‎گوید: از امام صادق (ع) درباره تفسیر آیه (اتخذوا أحبارهم و رهبانهم أربابا من دون الله )سوره توبه (9)، آیه 31. پرسیدم؛ امام صادق (ع) فرمودند: "به خدا قسم آنان مردم را به عبادت خود دعوت نکردند، و اگر چنین می‎کردند مردم دعوت آنان را اجابت نمی کردند؛ بلکه حلال خدا را حرام و حرام خدا را حلال کردند و مردم نیز از آنان تبعیت کردند بدون آن که توجه داشته باشند."کلینی، کافی، ج 2، ص 398، حدیث 7. در روایت دیگری آمده است: "مردم برای آنها روزه نگرفتند و نماز نخواندند، بلکه در حلال کردن حرام و حرام کردن حلال از آنها تبعیت کردند."برقی، المحاسن، ص 246، حدیث 245. و نیز در خبر دیگری آمده است: "اطاعت از رهبران در معصیت خدا اتخاذ ارباب است."حویزی، نورالثقلین، ج 2، ص 209، حدیث 114) .

شاید به خاطر این که مردم به راحتی از چنین رهبرانی اطاعت کنند، حاکمان بنی امیه اجازه نمی دادند تا مردم با ابعاد شرک آشنا شوند تا آنها به راحتی بتوانند اندیشه های مشرکانه خود را حاکم سازند و بر مصدر قدرت تکیه بزنند و مردم عکس العملی نشان ندهند. از امام صادق (ع) نقل شده است که آن حضرت در توصیف برخورد حاکمان بنی امیه با دانشمندان و مبلغان دین فرموده است: "بنی امیه مردم را در آموزش ایمان آزاد گذاشتند، ولی در آموزش شرک آزاد نگذاشتند؛ به این منظور که وقتی آنان مردم را به شرک واداشتند، مردم متوجه نشوند."کلینی، کافی، ج 2، ص 415 - 416، حدیث 1) .

در پایان لازم است یادآوری شود که شرک گاه در ذات خداست، یعنی موجودی را شریک خدا دانستن؛ و گاه در صفات اوست، یعنی صفاتی را برای خداوند قائل شدن که از ذات خدا نیست و زاید بر آن است؛ و گاه شرک افعالی است، یعنی معتقد شدن به این که خداوند در انجام کارهایش کسانی را شریک دارد؛ و گاهی در عبادت است، یعنی پرستیدن غیر خدا در کنار خدا.

ناوبری کتاب