صفحه ۹۲

دو، تلازم قطعی هم وجود ندارد. ما از خیلی چیزها خبر داریم ولی به آنها ایمان نداریم، و به چیزهایی ایمان داریم ولی از ماهیت و حقیقت آنها بی خبریم؛ مانند ذات خداوند، غیب، ملائکه، وحی و... .

در قرآن کریم آمده است که اهل کتاب، پیامبر(ص) را همانند فرزندان خود می‎شناختند، اما به او ایمان نیاوردند.سوره انعام (6)، آیه 20. در مقابل، از متقین یاد کرده است که به غیب ایمان دارند.سوره بقره (2)، آیات 2 و 3. بنابراین آگاهی از چیزی لزوما ایمان به آن نیست و ایمان را هم به دنبال ندارد. هستند کسانی که به درستی و حقیقت چیزی آگاهند اما بنا به دلایلی از قبیل رسوبات ذهنی و یا وجود خصلتی در آنها، به آن ایمان نمی آورند. در قرآن کریم درباره برخی اهل کتاب آمده است که آنان پس از آگاهی از حقانیت دین اسلام تلاش می‎کردند تا مسلمانان را از آن منصرف کنند. (ود کثیر من أهل الکتاب لو یردونکم من بعد ایمانکم کفارا حسدا من عند أنفسهم من بعد ما تبین لهم الحق )سوره بقره (2)، آیه 109) . "بسیاری از اهل کتاب دوست دارند که شما را پس از ایمان آوردنتان به کفر بر گردانند، به خاطر حسدشان؛ پس از آن که حق برایشان آشکار شده است."

هر یک از ایمان و علم طبق شرایطی در یکدیگر تأثیر تعیین کننده دارند. تأثیر علم در ایمان چه در به وجود آمدن آن و چه در تقویتش، بسته به جهت گیری فکری و تعلق قلبی است. اگر کسانی در پی به دست آوردن آگاهی هایی درباره چیزی هستند، در صورتی که جهت گیری فکریشان با آن مسانخت و مساعدت داشته باشد به آن علاقه مند می‎شوند و به آن ایمان می‎آورند؛ و اگر نه، آگاهی های آنان ایمانی در پی نخواهد داشت. مثلا کسانی که یک کتاب آسمانی را به قصد یافتن ضعف و نقصی مورد مطالعه گسترده و همه جانبه قرار بدهند، در آنها تأثیر نخواهد داشت؛ در مقابل کسانی که با علاقه مندی و یافتن حقیقتی آن را مطالعه کنند، بر علاقه مندی آنها خواهد افزود و مؤمن خواهند شد.

ناوبری کتاب