صفحه ۸۲

حضرت ابراهیم (ع) در احتجاج با قومش همین نکته را با آنان در میان گذاشت: "آیا با من درباره خداوند احتجاج می‎کنید در حالی که خدا مرا هدایت کرده است، و من از آنچه که شریک او می‎انگارید نمی ترسم...، چگونه از آنچه شما شریک قرار داده اید بترسم و شما از شریک گرفتنتان برای خدا واهمه نکنید؛ در حالی که خداوند هیچ دلیلی برای شما نازل نکرده است. اگر شما مردم دانایی هستید، کدامیک از این دو گروه به امنیت سزاوارتر است ؟. آنان که ایمان آوردند و ایمانشان را با شرک نیامیختند، امنیت از آن آنهاست و آنان هدایت پذیرفته اند."سوره انعام (6)، آیات 80 - 82.

انسان مؤمن چنان تحت تأثیر ایمانش قرار می‎گیرد که کمتر حادثه ای در او اثر می‎گذارد. او مانند کوهی استوار می‎شود که تندبادهای حوادث نمی توانند او را بلغزانند. ترس از کف دادن جان و مال و فرزند و جاه و موقعیت، برای او بی معناست. و چنین رخدادهای تلخی هرگز او را نمی لغزاند و در برابر آنها، تسلیم بودن خود را در برابر خداوند اعلام می‎کند. (و لنبلونکم بشئ من الخوف و الجوع و نقص من الاموال و الانفس و الثمرات و بشر الصابرین ‏ الذین اذا أصابتهم مصیبة قالوا انا لله و انا الیه راجعون )سوره بقره (2)، آیات 155) و 156) . "و ما شما را به چیز اندکی از ترس و گرسنگی و کاهش مال و ضرر جانی و محصولات می‎آزماییم؛ و بشارت بده صبر پیشگان را، کسانی که هرگاه مصیبتی به آنها رسید گفتند: ما برای خداییم و به سوی او مراجعت کننده ایم."

در روایت "حقیقت ایمان" به تسلیم محض بودن در برابر خدای عالم تعبیر شده است.کلینی، کافی، ج 2، ص 52 - 53، حدیث 1) . این معنا را لغت شناس معروف، ابن منظور نیز در کتابش آورده است. وی می‎گوید: ایمان، اظهار خشوع در برابر خدا، قبول شریعت و آنچه پیامبر خدا آورده، و تصدیق است.ابن منظور، لسان العرب، ج 1، ص 114) . بی شک چنین روحیه ای جز از طریق ارتباط صمیمانه با خداوند پدید نمی آید. کسی که با تمام وجود دل در گرو خداوند داشته باشد، به خود شک راه نمی دهد؛ بلکه ایمانش را تبدیل به اطمینان می‎کند و همواره با آسودگی خاطر

ناوبری کتاب