صفحه ۷۱

درباره عالم و رابطه آن با مبدأ هستی دگرگون کند. تأثیر خدا و نیروهای غیر مادی را کم رنگ و گاه بی رنگ جلوه دهد؛ با این همه، اعتقادات، به تکوین و هستی عالم و ارتباط انسانها با آن واقعیت ها مربوط است. پیشرفت ها و تحولات هرچه باشند واقعیت عالم را دگرگون نمی سازند. ممکن است امور جزئی را تغییر دهند اما ساخت کلی عالم را بر هم نمی زنند؛ علیت را بی نقش نمی کنند، نمی توانند آغاز و پایان جهان را نادیده بگیرند، نمی توانند قوانین حاکم بر عالم هستی را از بین ببرند و یا متحول سازند. ثبات و واقعیت عالم، موضوع اعتقادات است. اعتقادات مبتنی بر واقعیت هستی است و این که انسانها باید بر اساس آنچه هست باور و ایمان داشته باشند، آن واقعیت ثابت، اعتقادات ثابت و غیر متحول را در پی دارد. از این روست که در ادیان پیشین هم هرچه تغییر کرده، این بخش ثابت و خدشه ناپذیر مانده است.

توصیه ها و رهنمودهای اخلاقی نیز رابطه ای مستحکم با اصول و منش انسانی دارند. بسیاری از توصیه های اخلاقی در دین از باب ارشاد به حکم عقل و یا فطرت بشری است. انسانها بدون دستور دینی هم به این بخش از امور اخلاقی توجه دارند. بنابراین این قبیل رهنمودها ریشه در خود انسانها دارد و همانند مورد قبل ثابت و از نیازهای اساسی بشر است. بشر هر چه در زمینه های اجتماعی، علمی، صنعتی و عقلانی رشد کند، نمی تواند آنها را نادیده بگیرد. آنها در هر حال اموری انسانی اند، بشر در حال رشد باشد و یا عقب مانده.

مهمترین بخشی که بحث تحولات درباره آنها امکان طرح دارد، دستورالعمل هایی است که درصدد تنظیم روابط اجتماعی، بهره برداری از طبیعت و مقررات فردی و جمعی است.

بخشی از این دستورات به کیفیت عبادت و بندگی خدا مربوط است. این دستورها نیز کمتر دستخوش دگرگونی می‎شوند؛ چرا که این مقررات هرچه هم ابتدایی باشد، کشف درستی و یا نادرستی آنها برای انسانها امکان پذیر نیست. تحولات رو به رشد نمی تواند ملاک صحت و یا نادرستی آنها را ارائه نماید. مثلا

ناوبری کتاب