ب - طریقیت احکام شرعی
قوانین وسیله ای برای رسیدن به اهداف هستند؛ خواه قوانین الهی باشند یا بشری. ولی گاهی اتفاق میافتد که راه رسیدن به یک هدف خاص منحصر به یک مورد مشخص میگردد که در این صورت اهمیت طریق به اندازه اهمیت هدف جلوه میکند. ظاهرا احکام عبادی از این نوع است که راه انحصاری برای رسیدن به هدف است، و اندکی تخلف از آن امکان رسیدن به هدف را به شدت تقلیل میدهد یا منتفی میگرداند. اما احکام غیرعبادی تابع مصالح و مفاسد واقعی هستند و نوعا ملاک پنهانی که غیر قابل دسترس باشد ندارند؛ چرا که برای بهبود زندگی بشر در دنیا وضع شده اند.ر.ک : دراسات فی ولایة الفقیه، ج 2، ص 438. هرچند آثار و تبعات اخروی آن هم مورد نظر شارع است.
دلیل قاطعی در دست نیست که تمامی احکام غیرعبادی اسلام احکامی ثابت اند و موضوعات آنها تأثیرناپذیر از تغییرات و شرایط زمان و مکان میباشند و به عنوان راههای انحصاری رسیدن به مقصود و هدف تشریع شده اند، بلکه پذیرش برخی پدیده های جدید مثل معاطات در عقود و معاملات یا اذعان به تغییر یافتن موضوعات برخی احکام مثل مجسمه سازی، تصویر و اتکا به بینه علمی و عرفی در کنار دلایل شرعی در کشف جرایم و امثال این امور از سوی فقهای عظام، نشان میدهد که موضوعات این گونه احکام با تحولات اجتماعی و متغیرات زمانی و مکانی دستخوش تغییر میشوند و در نتیجه احکام آنها نیز متناسب با آنها تغییر میکنند.
به عبارت دیگر وقتی عقل را به عنوان یکی از ادله احکام شرعی پذیرفته ایم و سیره عقلا - که ردع آن از سوی شارع احراز نشده باشد - را در همین جهت معتبر و حجت میدانیم، هر روش عقلانی که به نحو اطمینان بتواند مقصود شارع مقدس را برآورده سازد روشی شرعی نیز هست، و همه این امور بر طریقیت (وسیله بودن)