دیگر را نیز از آن استنباط نمود، در صورتی که شبهه فرار متهم وجود داشته باشد.
بنابراین بازداشت متهمان، در مواردی که از بین رفتن حق مردم به گونه ای بارز وجود داشته باشد و اتهام در رابطه با جرایم سنگین مثل قتل یا برخی امور مهمه دیگر باشد، با مراعات تمامی جوانب قانونی و در مدت محدود مجاز خواهد بود؛ ولی نمی توان تحت عنوان متهم کسی را برای مدت طولانی در حبس قرار داد، هر چند اتهام بسیار سنگین باشد. در این گونه موارد باید با وثیقه ای در حد جرم، متهم را آزاد گذاشت؛ و باید دانست که توقع اسلام از مسؤولان امر قضا تلاش و اهتمام به احقاق حق است نه نفس احقاق حق. بر فرض که چند متهم از چنگ عدالت بگریزند، این بهتر از آن است که بی گناهان بسیاری برخلاف حق و عدالت در زندان بمانند و از حقوق اولیه خویش محروم گردند.در این باره به دراسات فی ولایة الفقیه، ج 2، ص 481 و 482 مراجعه کنید. در روایت آمده است: "من حبس حق المؤمن... ثم یؤمر به الی النار"صدوق، ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، باب عقاب من منع مؤمنا شیئا، ص 286، حدیث 1) ؛ کلینی، کافی، ج 2، ص 367، حدیث 2. "کسی که حق مؤمن را حبس کند و از او دریغ دارد... در آتش افکنده میشود."
و اما حقوق زندانی نیز - در مواردی که حبس او جایز باشد - مورد نظر و تأکید اسلام قرار گرفته است؛ از جمله: حفظ حیثیت و کرامت و حقوق انسانی او، مراعات نیازهای مادی و معنوی زندانی از قبیل بهداشت و تغذیه کافی و امکانات مناسب، فراهم ساختن ملاقات زندانی، لزوم توجه مسؤولان جدید قضایی نسبت به اوضاع و احوال زندانیان گذشته، ضامن بودن حکومت در صورت کوتاهی و یا زیاده روی نسبت به حقوق زندانیان، مراعات شئون دینی زندانی، حق داشتن وکیل برای دفاع از حقوق خود و... .مشروح بحث مربوط به زندان در اسلام، در کتاب دراسات فی ولایة الفقیه، ج 2، ص 421 به بعد؛ و ترجمه آن: مبانی فقهی حکومت اسلامی، ج 4، ص 25 به بعد بیان شده است.