وقتی که تشریع همه ابعاد آخرین دین به پایان رسید ختم نبوت اعلام شد، و آنچه تشریع شد دیگر اصول و کلیات آن تغییر یافتنی نیست؛ و تا وقوع قیامت دین اسلام ثابت است و باقی خواهد ماند.
تحولات فزاینده و رو به رشدی از سوی انسانها در حال انجام است. انسانها توانسته اند به صورت حیرت انگیزی طبیعت را تسخیر کنند و در خدمت خود درآورند. تغییراتی در انسانها، حیوانات، موجودات گیاهی و طبیعی برای استفاده هرچه بهتر و بیشتر صورت میگیرد. برخی از این تغییر و تحولها با دستورهای دین سازگار نیست، به نحوی که گاهی باید از یکی به نفع دیگری چشم پوشی کرد. تغییر جنسیت، اصلاح نژاد، تلقیح مصنوعی، کنترل جمعیت با تغییراتی در بدن و پیوند اعضا، نمونه هایی از این تغییرها میباشند. حال سؤال این است که اصولا دین با چنین تحولاتی موافق است یا خیر؟ اگر آری، ناسازگاریها چگونه قابل حل اند؟ به عبارتی آخرین دین چگونه میتواند خود را همپای تحولات فزاینده تطبیق کند؟
تحولاتی که از سوی انسانها پدید میآید هم میتواند منفی باشد و هم مثبت. تحولات منفی را دین نه همراهی میکند و نه باید انتظار همراهی از آن داشت. مراد از تحولات منفی آن دسته تغییراتی است که مصالح انسانها در آنها رعایت نشده است، اگرچه به ظاهر از نوع تحولات مثبت باشد. چه این که هر چه رخ میدهد و جدید است مساوی با خیر و رشد نیست. اما تحولاتی که در راستای کمک به زندگی انسانهاست و با اصول انسانی، عقل و تجربه بشری سازگار است، دین نظر منفی به آنها ندارد و کیفیت سازگاری آن را با تحولات میتوان چنین تشریح کرد:
انسانها جنبه های ثابتی دارند که تحولات هیچ تأثیری در آنها ندارد. در این بخش، دین نیز ثابت است و همان خواسته های ثابت را پاسخگو است. دین حاوی امور اعتقادی، اخلاقی و عملی است. امور اعتقادی و اخلاقی مربوط به همان جنبه های ثابت است و تغییر در آنها منطقی نیست. آری ممکن است برخی دستاوردهای علمی درباره جهان و یا تفسیر علمی جهان، نگرش برخی انسانها را