در دو مرحله قلبی و بیانی همه مردم و مسؤولین وظیفه مشترکی دارند، اما مرحله سوم اموری هستند که مردم به طور مستقیم نمی توانند وارد عمل شوند.
از نمونه های این مرحله از امر به معروف و نهی از منکر، ممانعت و اجبار افراد است که با قوه قهریه انجام میگیرد. این بخش باید با مجوز حکومتی انجام بگیرد یا دستگاههای رسمی مثل دستگاه قضایی مسؤول انجام آن گردند. مثلا در قضیه پیشگیری از ظلم و یا مسأله احتکار و ممانعت حکومت از آن و اجبار بر عرضه محصولات به بازار توزیع و مصرف، مسؤولان باید اقدام کنند و نگذارند سودجویان با رفتار خویش نظم اقتصادی و اجتماعی را برهم زنند. یا در جلوگیری از شغل های حرام و نامشروع، این وظیفه مجموعه حکومت است که از درآمدهای حرام جلوگیری کنند و قوانین را به گونه ای تصویب نمایند تا مانع رفتارهای ناپسند و نامشروع گردد؛ اما در هر حال هشیاری و حضور به موقع مردم و اعتراض آنان باید باشد.
از نمونه های دیگر این قسم، ممانعت از ستم افراد زورگو و جلوگیری از مزاحمان مردم و باج گیران، سوء استفاده کنندگان از اموال مردم، رشوه گیران و مانند آن است، که در این موارد حضور مردم هم نقش قطعی در اصلاح و بهبود و امنیت جامعه دارد.
ولی اقدامات خودسرانه افراد در ضرب و جرح و قتل، تحت عنوان امر به معروف و نهی از منکر، خود بزرگترین منکر است و میتواند منجر به هرج و مرج و نا امنی شود و اساس اقتدار نظام اسلامی را با خطر جدی مواجه گرداند. به همین جهت و با توجه به تمامی جوانب و لوازم، شریعت مقدس این قسمت از وظیفه امر به معروف و نهی از منکر را در اختیار حاکمان صالح و با هماهنگی آنان قرار داده است و با نظر ایشان باید اقدام شود.
ز - ارتداد و حکم مرتد
در آغاز تشکیل جامعه اسلامی در مدینة النبی توطئه ای شکل گرفت که برای ایجاد تزلزل در عقاید تازه مسلمانها کارساز بود. طبق برنامه توطئه گران عده ای در آغاز روز به حضور پیامبر(ص) رسیده و پس از اندکی پرس وجو اظهار اسلام و