1 - ختم نبوت و تشریع دینی ثابت برای دوران آخرالزمان، به معنای ختم هدایت نیست. هدایت امری جاری است و کتاب و دستورهای آن در دسترس مردم است.
2 - از دلایل بعثت انبیای فراوان در مناطق مختلف زمین این بوده که انجام رسالت با یک و یا چند پیامبر میسر نبوده است، در حالی که این امکان در آخرالزمان فراهم است و پیام یک پیامبر به راحتی و استواری در اختیار همه انسانها قرار میگیرد. و وقتی همه پیام آسمانی را در دسترس داشته باشند، آن هم با شرایط پیش گفته، دیگر نیازی به تجدید دین نیست.
3 - انسانهای پیشین به حدی از تجربه و عقلانیت نرسیده بودند که خود بتوانند بدون پیامبران و تعالیم پی درپی آسمانی به حیات جمعی خود ادامه دهند و از دین ابلاغ شده به آنان حفاظت نموده و خواست های دینی را از آن استفاده کنند؛ در حالی که در دوران آخرالزمان بشر به حدی میرسد که با همان آخرین پیام آسمانی میتواند حیات جمعی را به راحتی سامان بدهد و نیازهای معنوی خود را از دین تأمین کند.
4 - شرایع و کتابهای آسمانی در دورانهای پیش، به دلیل عدم وجود امکانات لازم، دستخوش تحریف و تغییر میشد؛ در حالی که برای آخرین کتاب و دین آسمانی این خطر منتفی است و تمهیداتی برای بقای آن پیش بینی شده است.
5 - مسائل مورد نیاز انسانها در متن آخرین دین نهاده شده و صاحبان صلاحیت لازم آنها را استخراج میکنند و در اختیار دیگران قرار میدهند.
6 - آخرین دین، دین کامل است. (الیوم أکملت لکم دینکم و أتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلا م دینا...)سوره مائده (5)، آیه 3. "امروز برای شما دینتان را کامل کردم و بر شما نعمتم را تمام نمودم و راضی شدم برای شما اسلام [تسلیم ] را به عنوان دین... ." و چیزی که به کمال رسید نیاز به تجدید نظر در آن نیست. کلیات مورد نیاز در آن آمده است و ذکر جزئیات هم نه تنها ضرورتی ندارد، بلکه طرح همه ریزه کاریها موجب