بسیاری از مواقع منظور از تقیه ترک واجبات و انجام محرمات نیست؛ بلکه منظور از آن، علنی انجام ندادن واجبات است.
البته در موارد معدودی این حکم متوقف میشود. مثل مجبور شدن بر قتل دیگران که نمی توان - به صرف ترس از کشته شدن خود در صورت سرپیچی از دستور ستمگران - کشتن بی گناهی را مجاز شمرد. این موارد عمدتا به حق الناس مربوط میشود، ولی در حق الله - در صورت حصول شرایط - تقیه جایز و در برخی موارد واجب است.
باید امور اهم و مهم شوند و مهم به خاطر اهم ترک گردد. نمی توان به خاطر اندک خطر یا ضرری، از انجام وظایف اجتماعی خودداری ورزید؛ به عبارت دیگر تقیه نباید بهانه ای برای حفظ قدرت یا ثروت و یا موقعیت اجتماعی قرار گیرد. شرع مقدس با حفظ اهمیت هر امری در جای خود، اهمیت آبرو، مال و جان مؤمن را در نظر داشته و با تشریع حکم تقیه همه راهها را برای حفظ حیثیت انسان در نظر گرفته است.
هر مکلف مسلمانی میتواند در حوادث زندگی به تفکیک اهم و مهم به صورت فردی اقدام کند و در موارد ضرورت با حفظ جهات شرعی تقیه نماید. البته درباره حقوق سایر مردم، تنها قوانین اجتماعی پذیرفته شده جاری است و اصولا تقیه در این بخش به شدت مشروط است و جزئیات آن را در کتب فقهی تفصیلی باید جستجو کرد.
قسمی دیگر از تقیه نیز وجود دارد که در اصطلاح به آن "تقیه مداراتی" گفته میشود؛ و نوعی رعایت جامعه، مذاهب اسلامی و شرایط بین المللی است که به مناسبت وظایف سیاسی در صفحات آتی بیان خواهد شد.
حضور در اجتماع و ممنوعیت عزلت
یکی از حالاتی که ممکن است بر افراد مستولی شود، روحیه عزلت و گوشه گیری و یا رهبانیت است که اسلام از آن منع کرده و بر حضور فعال انسانها در