دینداری
دینداری یعنی تعهد و پایبندی به دین و رفتار بر اساس آن. دینداری از آنجایی که عکس العمل مثبت به دستور خداوند است، وقتی تحقق پیدا میکند که شخص دیندار خود را تنها در برابر خداوند ملزم ببیند و دغدغه انجام وظایفی را داشته باشد که از ناحیه خداوند توصیه شده است.
دینداری التزام قلبی لازم دارد و تنها عمل به ظواهر برای آن کافی نیست. ممنوع بودن تظاهر، ریا، عجب و امثال اینها نشان میدهد که شخص دیندار در صورتی که اعمال دینی را با قصد و نیت نیک و برای خدا انجام دهد پذیرفته است و در صورتی که شائبه ریا و غیر خدا در آن باشد دینداری نیست. خودنمایی و ریا در برخی اعمال موجب بطلان آنها میشود. انجام دستورات دینی بدون قصد و نیت، همانند صدها عملی است که روزانه انجام میگیرد. یک عمل در صورتی دینی به حساب میآید که برای خدا باشد. حتی در امور مباح چنانچه قصد قربت در آن باشد، اثر وضعی دینداری را دارد و انسان را به خداوند نزدیک میکند.
دین یک سری شعائر و آداب دارد. میتوان از این شعائر و آداب به پوسته و ظاهر تعبیر کرد. این قبیل امور، غیر از صورت ظاهری، لایه ای درونی دارند و آن تسلیم بودن در برابر خداوند است. اعمال ظاهری علامت و نشانه علاقه درونی به جا آورنده آنهاست. انجام آنها در عین این که میتواند حاکی از اعتقاد درونی باشد، میتواند فریب و نیرنگ و رسم و عادت نیز باشد. دینداری در صورتی صادق است که میان اعمال ظاهری و حقیقت و لایه آنها رابطه و پیوندی عمیق برقرار گردد. چنین اعمالی اگر به عادت تبدیل شود و یا به قصد فریب انجام بگیرد، اثر منفی برجا خواهد گذاشت و دست کم اثر دینی نخواهد داشت.
دینداری مراتبی دارد. همه بندگان خدا اشتیاق و علاقه و استعداد یکسانی ندارند. برخی بر اثر استعداد و شوق درونی، تربیت و یا مجاهدت ممکن است به