صفحه ۶۲

دینداری

دینداری یعنی تعهد و پایبندی به دین و رفتار بر اساس آن. دینداری از آنجایی که عکس العمل مثبت به دستور خداوند است، وقتی تحقق پیدا می‎کند که شخص دیندار خود را تنها در برابر خداوند ملزم ببیند و دغدغه انجام وظایفی را داشته باشد که از ناحیه خداوند توصیه شده است.

دینداری التزام قلبی لازم دارد و تنها عمل به ظواهر برای آن کافی نیست. ممنوع بودن تظاهر، ریا، عجب و امثال اینها نشان می‎دهد که شخص دیندار در صورتی که اعمال دینی را با قصد و نیت نیک و برای خدا انجام دهد پذیرفته است و در صورتی که شائبه ریا و غیر خدا در آن باشد دینداری نیست. خودنمایی و ریا در برخی اعمال موجب بطلان آنها می‎شود. انجام دستورات دینی بدون قصد و نیت، همانند صدها عملی است که روزانه انجام می‎گیرد. یک عمل در صورتی دینی به حساب می‎آید که برای خدا باشد. حتی در امور مباح چنانچه قصد قربت در آن باشد، اثر وضعی دینداری را دارد و انسان را به خداوند نزدیک می‎کند.

دین یک سری شعائر و آداب دارد. می‎توان از این شعائر و آداب به پوسته و ظاهر تعبیر کرد. این قبیل امور، غیر از صورت ظاهری، لایه ای درونی دارند و آن تسلیم بودن در برابر خداوند است. اعمال ظاهری علامت و نشانه علاقه درونی به جا آورنده آنهاست. انجام آنها در عین این که می‎تواند حاکی از اعتقاد درونی باشد، می‎تواند فریب و نیرنگ و رسم و عادت نیز باشد. دینداری در صورتی صادق است که میان اعمال ظاهری و حقیقت و لایه آنها رابطه و پیوندی عمیق برقرار گردد. چنین اعمالی اگر به عادت تبدیل شود و یا به قصد فریب انجام بگیرد، اثر منفی برجا خواهد گذاشت و دست کم اثر دینی نخواهد داشت.

دینداری مراتبی دارد. همه بندگان خدا اشتیاق و علاقه و استعداد یکسانی ندارند. برخی بر اثر استعداد و شوق درونی، تربیت و یا مجاهدت ممکن است به

ناوبری کتاب