رفع میکند. دلیل این امر این است که تسلط حاکمان بر اموال عمومی و قدرت عمومی در کنار نفس سرکش انسانی، امکان سوءاستفاده را برای او و اطرافیانش همیشه فراهم میآورد؛ و صاحبان اصلی اموال و قدرت، یعنی مردم، دائما دغدغه تسلط هوای نفس بر متولیان حکومت را دارند و لازم است که مستمرا این دغدغه با عملکرد صحیح و اطمینان بخش متولیان بر طرف گردد.
البته معنای این سخن این نیست که همه مشکلات با عدالت بر طرف میشود و با شرط عدالت میتوان به استبداد و سوءاستفاده از قدرت خاتمه داد. عدالت در بخش نظارتهای درونی کارساز است و باید در تشکیلات حکومت نظارتهای بیرونی را هم مورد توجه قرار داد.
و - حسن خلق
شرط اخلاقی اگرچه از نظر قراردادها و قوانین مدون چندان مشخص و شفاف نیست، ولی تأثیر آن غیرقابل انکار و در تمامی جوامع بشری مورد توجه است. حتی در بعضی از جوامع، حاکمان فاقد برخی شرایط، با حسن خلق و رفتار پسندیده انسانی توانسته اند سالها در مناصب قدرت باقی بمانند و الگویی برای همانندان خویش شمرده شوند.
چگونه باید حکومت کرد؟
ضروری ترین مسأله در باب حکومت دینی نحوه سلوک و رفتار حکومت با مردم است. حکومتی که همه قدرت و توان خویش را به صورت طبیعی از طرف مردم کسب کرده و دین مبین بر این تبادل و تعاطی مهر تأیید زده است، در اولین قدم باید راهکاری عملی برای رسیدن به اهداف بشری و دینی از حکومت را ترسیم کند.
در یک کلام میتوان تفاوت عمده حکومت دینی با حکومت غیر دینی را بر اساس مدارا، الفت و آرامش و احترام به شخصیت انسانها و احساس مسؤولیت