و "العدل قوام البریة"همان، ص 339، حدیث 7751. "عدل سبب استواری آدمیان است." و قرآن کریم میفرماید: (و قل آمنت بما أنزل الله من کتاب وأمرت لا عدل بینکم )سوره شوری (42)، آیه 15) . "[ای پیامبر!] بگو به دستورات و قوانین الهی و کتابهای آسمانی ایمان آورده ام و دستور گرفته ام که بین شما به عدالت رفتار کنم."
روشن است که مقصود از عدالت در مرحله اول، پای بندی به قوانین رسمی حکومت است و هر گونه تخطی و تخلف از قوانین رسمی و اقدام خلاف قانون، خروج از عدالت و عمل بر خلاف عهد و میثاق است.
در مرحله دیگر ظلم و بی عدالتی عبارت است از اجرای تبعیض آمیز قانون و سخت گیری در برخی مصادیق و سهل گیری در مصادیق مشابه دیگر، که در آن صورت برخلاف عدالت اجتماعی است. و یا سوءاستفاده از اختیارات قانونی به گونه ای که تعادل اجتماعی را بر هم بزند نیز از مصادیق ظلم و خروج از عدالت است.
حاکمان باید به تمامی افراد جامعه نگاهی عادلانه داشته و ملاک توجه و بی توجهی آنان قانون و دستورات دینی و یا قراردادهای رسمی اجتماعی باشد؛ و حق ندارند حب و بغض های شخصی را در جهت گیری های حکومتی اعمال کنند. هر گونه تأثیر پذیری از مناسبات غیرقانونی و غیرشرعی در جهت مثبت یا منفی رویکردهای اجتماعی، برای حاکمان گناه است و ظلم و جور به شمار میآید.
حاکم در حکومت دینی بیشترین مسؤولیت را دارد و بیش از سایرین در معرض اتهام است، و لذا باید راه هرگونه شبهه و گرایش غیرقانونی را ببندد و عملا در مسیر اعتدال حرکت کند.
وقتی مردم لباس بلند خلیفه دوم را میبینند، او را متهم میکنند که بیش از سهم خویش از بیت المال برداشته؛ و او با ذکر مدرک و آوردن شاهد این اتهام را از خود