للکافرین علی المؤمنین سبیلا)سوره نساء (4)، آیه 141) . "هرگز خداوند برای کافران راه تسلط بر مؤمنان را قرار نداده است." در جای دیگر میفرماید: (لا یتخذ المؤمنون الکافرین أولیاء من دون المؤمنین و من یفعل ذلک فلیس من الله فی شئ)سوره آل عمران (3)، آیه 28. "مؤمنان نباید کافران را به جای مؤمنان سرپرست خویش قرار دهند، و هر کس چنین کند ارتباطی با خدا ندارد."
تردیدی نیست که این شرط، اساسی است و منطقی نیست که فرد فاقد اعتقاد هنگام حضور افراد متدین و معتقد متصدی مقامات حکومت دینی شود. وقتی در مناصب کوچک اجتماعی مثل امامت جماعت، ایمان شرط است، در مناصب والای اجتماعی وجود چنین شرطی بسیار سزاوارتر است.
علاوه بر این باید شرایط دیگری همچون حلال زادگی برای برخی مسؤولیتها، که در متون دینی آمده است، رعایت گردد تا سبب اطمینان بیشتر و آرامش روانی اجتماع شود و بر میزان اعتماد مردم به حکومت دینی و حاکمان آن بیفزاید.
ب - بلوغ عقلی
صرف نظر از دلیل عقل و سیره عقلا، متون دینی بر خردمندی حاکم تأکید کرده و از واگذاری مناصب قدرت به افراد سفیه یا کم خرد منع کرده است. خداوند سبحان در قرآن کریم فرموده است: (و لا تؤتوا السفهاء أموالکم التی جعل الله لکم قیاما)سوره نساء (4)، آیه 5. "اموالتان را که خداوند برای قوام و استحکام زندگی شما قرار داده به سفیهان و بی خردان نسپارید." یکی از وظایف اصلی حاکمان تهیه و توزیع امکانات مالی و اقتصادی است، و روشن است که اموری چون امنیت جانی و آبروی مردم با ارزشتر از امور مادی و اقتصادی است، و لذا به طریق اولی نباید به دست سفیهان سپرده شود.
از امام جعفر صادق (ع) نقل شده است: "لایکون السفیه امام التقی"کلینی، کافی، ج 1، ص 175، حدیث 2. "بی خرد پیشوای پرهیزگار نمی شود." در روایتی از پیامبر گرامی اسلام (ص) نقل شده است: