مراحل مختلف، خلافت و جانشینی علی بن ابیطالب (ع) را مطرح فرموده بود ولی در غدیرخم پس از معرفی و نصب ایشان از جانب خدای سبحان از مردم خواست که با علی (ع) بیعت کنند و مردم اجابت کرده و بیعت کردند. ولی پس از رحلت رسول خدا(ص) متأسفانه توصیه های ایشان را نادیده گرفته و بیعت خود را شکستند. پس از قتل عثمان مجددا مردم به سوی امیر مؤمنان (ع) شتافتند و با شوق و شعف بسیار با آن حضرت بیعت کردند و حاکمیت آن حضرت را پذیرفتند. امام علی (ع) در جاهای متعدد به بیعت مردم با ایشان اشاره کرده و به آن احتجاج میفرمود.در این رابطه میتوان به خطبه های نهج البلاغه خصوصا خطبه های 3، 8، 34، 137)، 172)، 218 و 229، و نامه های 6 و 54 مراجعه کرد.
در روایات بسیاری عنوان شده است که پس از ظهور حضرت صاحب الامر (عج) مردم با آن حضرت بیعت میکنند. اگر بیعت تأثیری در تحقق حاکمیت نداشته باشد، این همه اصرار از سوی پیامبر گرامی اسلام (ص) و ائمه معصومین (ع) در این خصوص صورت نمی گرفت و قرآن کریم نیز اعتنایی به آن نمی کرد.
حضرت حسین بن علی (ع) وقتی از پذیرش حکومت یزید بن معاویه خودداری کرد - که در نهایت منجر به نهضت عاشورا گردید - در کلامی فرمود: "مثلی لایبایع مثله"مجلسی، بحارالانوار، ج 44، ص 325. آدمی مثل من با همانند یزید بیعت نمی کند. اگر بیعت هیچ گونه الزام شرعی همراه نداشت، این گونه مورد انکار سیدالشهداء(ع) قرار نمی گرفت. ولی اصرار ایشان بر عدم بیعت، نشانگر این است که بیعت تا چه اندازه اعتبار شرعی و عرفی دارد که برای پرهیز از بیعت با یزید تا پای جان میایستد و اسارت اهل بیت خود را نیز میپذیرد.
و بالاخره، فعلیت و خارجیت حاکمیت در زمان غیبت حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) وابسته به رضایت و انتخاب مردم میباشد؛ ولی این نیز بدان معنا نیست که هر حکومت مورد توافق و رضایت مردم حکومتی مشروع از نظر دین باشد. به حکم عقل و شرع حاکم باید واجد شرایطی خاص باشد. البته