در بیع و خرید و فروش عمل میکنند و خصوصیات اشیای مورد معامله را میبینند و یا میپرسند و بر قیمت آنها توافق میکنند و سپس عقد خرید و فروش را با رضایت و توافق انجام میدهند و اگر شروط و قیود را بخواهند در متن قرارداد ذکر میکنند، در بیعت با حاکم یا حاکمان نیز به همین گونه رفتار میکنند.
تفاوتی که میان رفتار گذشتگان با امروز وجود دارد نحوه بیعت است؛ چرا که در گذشته با گذاشتن دست در دست حاکم و فشردن دست او بیعت میکردند و امروز با انتخابات و اعلام رأی و نظر درباره نامزدهای انتخاباتی در محدوده شروط و قیود قانونی پذیرفته شده و مورد توافق (مثل قانون اساسی) با یکدیگر بیعت میکنند.
تحقق هر حاکمیت به انتخاب و پذیرش مردم وابسته است. یعنی افراد صالح و منصوب از جانب خدا هم در صورت عدم پذیرش مردم نمی توانستند حکومت تشکیل دهند. به عنوان مثال در زمانی که پیامبراکرم (ص) در مکه بودند شرایط حکومت و فرمانروایی برای ایشان فراهم نشد، ولی در اجتماعی که هفتاد و سه نفر از بزرگان مدینه در ایام حج در عقبه ثانیه با ایشان داشتند، پس از قرائت آیاتی از قرآن کریم و دعوت به اسلام فرمودند: "من با شما بیعت میکنم تا همان گونه که از زنان و فرزندان خود دفاع میکنید از من دفاع کنید." پس از آن یکی از افراد دست آن حضرت را گرفت و با ایشان بیعت کرد و سایرین نیز بیعت کردند و به درخواست حضرت از میان خود دوازده نفر را به عنوان نماینده و ناظر بر رفتار دیگران برگزیدند تا رابط میان آنان و پیامبر خدا باشند. این بیعت زمینه حکومت آن حضرت را در مدینه فراهم ساخت و در حقیقت یک قرارداد اجتماعی میان آن حضرت و مردم مدینه منعقد گردید. البته پس از ورود پیامبر(ص) به مدینه قراردادهایی مبنی بر زندگی مسالمت آمیز با یهود مدینه و رعایت حقوق آنان نیز بسته شد، و هنگامی که آن حضرت مکه مکرمه را فتح و با مردان مکه بیعت کردند، زنان نیز تقاضای بیعت نمودند که پیامبر(ص) بیعت آنان را پذیرفت.
در حکومت امیرالمؤمنین (ع) نیز چنین شد. یعنی هر چند پیامبر اکرم (ص) در