مصالح یا مفاسد احکام تغییر یافته برای غیرشارع میسور نمی باشد، ولی از این که تغییری در حکم پیدا میشود به نحو برهان ان و کشف علت به وسیله معلول، به دست میآوریم که قطعا آن مصالح یا مفاسد به شکلی دستخوش تغییر و تبدل گردیده است. براین اساس اگر فقیه در حوزه احکام غیر تعبدی، با تشخیص کارشناسان به تغییر مصلحت و مفسده واقعی یقین پیدا کرد، به طوری که بقای حکم اول گزاف باشد، میتواند حکم جدیدی را استنباط نماید. در حقیقت در این گونه موارد حکم سابق تغییر نیافته، بلکه موضوع حقیقی آن که همان مصالح و مفاسد واقعی میباشد تغییر کرده است؛ و تعبیر به تغییر حکم در آنها تعبیر مسامحه ای است.برای تفصیل، ر.ک : "پاسخ به پرسشهایی پیرامون مجازاتهای اسلامی"، پاسخ پرسش اول؛ همچنین: رساله استفتائات، ج 2، ص 507 - 509، سؤال 2492.
سهولت دین
دین را خداوند حکیم تشریع کرده است. نوع مردم مخاطب آن هستند و مردم دارای استعدادهای متفاوتی اند. برخی ضعیف و برخی دیگر استعدادی قوی دارند. دین با رعایت حال نوع مردم تشریع شده است. دین با فطرت انسانها هماهنگ است و بنابراین نمی تواند سخت و پیچیده و فرسوده کننده و رنج آور باشد. اگر دین تکالیف سختی را برای مکلفان تحمیل کند، موجب فرار مردم از معنویت و در نتیجه نقض غرض میشود و نمی تواند به اهداف خود برسد.
فلسفه هماهنگی دین با طبیعت و فطرت انسانها، تربیت آنهاست. سختی و فشار و جبر و اکراه، به دلیل ناسازگار بودن با طبع اولی انسان نتیجه مطلوبی ندارد. خداوند فرموده است: (ما یرید الله لیجعل علیکم من حرج و لکن یرید لیطهرکم...)سوره مائده (5)، آیه 6. "خداوند نخواسته است که بر شما دشواری قرار دهد، بلکه خواسته است تا شما را پاک و طاهر بدارد... ." و در آیه دیگری فرموده است: (... و یحل لهم الطیبات و یحرم