پرباری برای جامعه در پی دارد. یکی از نتایج مثبت آن جلوگیری از هزینه های هنگفت در کارهای تکراری است؛ چرا که یکی از آفات حکومت ها، تداخل مسؤولیت ها و چندباره کاری است. از طرفی چون همه قوای حاکمیت به طور مؤثر و واقعی مشروعیت خود را از مردم میگیرند و میان مسؤولیت افراد و پاسخ گویی آنان رابطه منطقی وجود دارد، حاکمان از خود محوری و دور شدن از خواست مردم محفوظ میمانند و همکاری و همدلی بین ملت و حکومت استوار میماند و از جدایی و رویارویی منافع حکومت و مردم جلوگیری میشود.
دستگاه قضایی نیز به عنوان نهادی واقعا مستقل از حاکمیت، پناهگاه همه کسانی خواهد بود که احساس تضییع حق میکنند. و باید در آن، حاکم و غیر حاکم به طور مساوی به طرح دعاوی برای احقاق حق بپردازند. وقتی قدرتمندان و حاکمان احساس کنند که ممکن است صاحب حقی از آنان شکایت کرده و آنان باید در برابر دستگاه قضا پاسخگو باشند، از طغیان و ستم پرهیز میکنند؛ و در این صورت برای عموم مردم امنیت روانی حاصل میشود.
دوری از فساد با پذیرش توزیع صحیح قدرت در جامعه حاصل میشود، و توزیع صحیح آن است که هیچ فرد یا گروهی را در معرض طغیان قرار ندهد؛ نه آن که همه گونه ابزار طغیان را فراهم کند و از او بخواهد که زهد ورزیده و از قدرت مطلق سوءاستفاده نکند. کار اجتماع را نمی توان بر احتمال اندک و استثناء استوار کرد؛ بلکه باید راه عملی برای پیشگیری از فساد و طغیان را در پیش گرفت تا زمینه آن منتفی گردد.
و در یک نگاه کلی و با توجه به نظریه انتخاب در حاکمیت اسلامی - در زمان غیبت معصوم (ع) - مردم در هر زمان مجازند هنگام بیعت با حاکم یا حاکمان خود، هرگونه شرطی را که مخالف با شریعت نباشد با آنان قرار دهند، و حاکمان نیز موظف به رعایت آن خواهند بود. از جمله میتوانند اختیارات ایشان را محدود و یا گسترش دهند، منصب های حاکمیت را تفکیک و به چند نفر واگذار کنند، تصدی آنان را موقت و مدت دار نمایند، وظیفه اصلی یکی را نظارت بر قوانین قرار دهند و