در جامعه ای که امر حکومت آن با شورا و مشورت میان ایشان تحقق یابد، و محور تصمیمات بر اساس عقل و برداشت از قرآن و سنت باشد، حکومت اسلامی تحقق یافته است. پس حکومت دینی یعنی حکومتی که براساس احکام دین خدا و با مشورت و رأی و نظر همگان، به ویژه عالمان و کارشناسان اداره شود و حاکمان رسمی صرفا مجریان خواسته ها و آرای مردم و احکام شرعی باشند.
در امور عقلانی که شرع مقدس حکم قطعی و مسلمی بیان نکرده است، ملاک اصلی حکومت رأی اکثریت مردم یا نمایندگان و اندیشمندان ایشان است. "ثم امض ما یجتمع علیه اقاویل الفقهاء بحضرتک من المسلمین..."مجلسی، بحارالانوار، ج 74، ص 252. "پس بر اساس آنچه از اجتماع گفته های فقیهان عصر شما حاصل شده انجام بده." چرا که ترجیح رأی اقلیت بر اکثریت نامعقول است و در بیانات معصومین (ع) نیز آمده که آنچه را اکثریت پذیرفته اند بپذیرید و رأی اقلیت را رها کنید.ر.ک : حر عاملی، وسائل الشیعة، باب 9 از صفات القاضی، ج 27، ص 106، حدیث 1) .
ج - حکومت دینی مشروطه
حکومت مطلقه اگر به معنای عدم پای بندی حاکمان به قوانین و پیمانهای الهی و یا بشری باشد و تنها خواسته های آنی و زودگذر مردم یا حاکمان را تأمین کند و هیچ قرارداد رسمی میان ملت و حاکمان را قبول نداشته باشد، مورد تأیید اسلام نیست. حکومت مشروطه در مقابل حکومت مطلقه و به معنای التزام و پای بندی به قوانین و قراردادهای رسمی است؛ و به این معنا شخص رسول گرامی اسلام (ص) و ائمه معصومین (ع) با مردم مشورت میکردند، و قرآن به پیامبر دستور میدهد در کارها با آنان مشورت کن. و نیز به احکام اسلام و همچنین قراردادهایی که آن را میپذیرفتند پای بند بودند، و لذا حکومت آنان نیز حکومتی محدود و مقید و مشروطه بوده است.