دین و حکومت
حکومت، ضرورت زندگی اجتماعی
یکی از ضروریات زندگی بشر وجود نظام اجتماعی و حکومتی است که حقوق افراد جامعه بشری را تأمین کند. به همین جهت در تمامی دوران زندگی بشر، حتی در عصر حجر و قبایل جنگل نشین، نوعی از حکومت - هر چند به صورت بدوی - وجود داشته است تا از منافع قومی و جمعی مردم حمایت کند.
از سوی دیگر خواسته های افراد یک جامعه متفاوت است و همین امر موجب تزاحم حقوق آنان میشود. گاه اتفاق میافتد که استفاده از حقی توسط یک فرد یا گروه، موجب خسارت دیدن دیگران و محروم شدن آنان از حقوق خویش میگردد؛ و یا در موردی که امکانات موجود کمتر از حد تقاضاست درگیری پیش میآید، که محتاج تدبیر و پیشگیری و یا داوری است؛ و این امر محتاج قراردادها و قوانین مورد پذیرش افراد جامعه است؛ و این امور هم به حکومت نیاز دارد.
پس حکومت از ضروریات زندگی اجتماعی بشر است که به وسیله آن از هرج و مرج و نزاع و درگیری جلوگیری میشود؛ چرا که تک تک افراد جامعه نمی توانند به اموری مثل امنیت همه افراد و یا توزیع صحیح امکانات عمومی و یا حل و فصل اختلافات رسیدگی کنند؛ و ناگزیر باید حکومتی وجود داشته باشد تا متصدی کارهای عمومی اجتماع شود.
از سوی دیگر آموزه ها و ارزشهای دین باید به شکل معقول و منطقی در جامعه پیاده گردد، و این نیازمند برنامه ریزی و قدرت و امکانات است. حکومت در چنین مواردی مسؤول برنامه ریزی و سازماندهی امکانات و نیروها برای توجه دادن مردم به معنویت و برداشتن موانع است، که در موارد بسیاری بدون حکومت عملی