صفحه ۵۸

چنین برخوردهایی با دستورات دینی چه بسا به خاطر منفعت طلبی و چه بسا به جهت تحمیل عقاید، ایده ها و ذوق خود بر تعالیم دین بوده که حاصل آن قرار دادن دین در محاق است. این روش را قرآن مجید از برخورد برخی یهودیان با اسلام بازگو کرده است: (أفتطمعون أن یؤمنوا لکم و قد کان فریق منهم یسمعون کلا م الله ثم یحرفونه من بعد ما عقلوه و هم یعلمون )سوره بقره (2)، آیه 75. "آیا امید دارید که ایمان بیاورند؟ در حالی که گروهی از آنان کسانی هستند که کلام خدا را می‎شنوند و آن را تحریف می‎کنند پس از آن که آن را می‎فهمند، و آنان می‎دانند."

در قرآن علاوه بر تذکر نکته فوق آیاتی نیز به این حقیقت پرداخته است که آنچه خداوند اراده کرده و فرستاده همان دین حقیقی است و دیگران حتی پیامبر حق ندارند بر آنها چیزی بیفزایند. (تنزیل من رب العالمین ‏ و لو تقول علینا بعض الاقاویل ‏ لا خذنا منه بالیمین ‏ ثم لقطعنا منه الوتین )سوره حاقه (69)، آیات 43 - 46. "فرود آمده از جانب پروردگار عالمیان است؛ و اگر بر ما سخنانی می‎بست، دست راستش را می‎گرفتیم سپس شاهرگش را می‎بریدیم."

ورود در مباحث دینی بدون رعایت ضوابط لازم، نگرانی تحریف در دین را در پی دارد. و تحریف تنها منحصر در تحریف لفظی نیست، بلکه گاهی تحریف معنوی است. یعنی پیامی دینی را به گونه ای استفاده کنیم که مقصود دین نباشد. در کتاب اصول کافی بابی آمده است درباره بدعت و نظر دادن درباره دین و قیاس در آن. در احادیث آن باب از آثار بدعت و بدعت گذاران سخن به میان آمده است. در همان باب، احکام الهی تغییر ناپذیر معرفی شده است: "حلال محمد حلال أبدا الی یوم القیامة و حرامه حرام أبدا الی یوم القیامة"کلینی، کافی، ج 1، ص 58، حدیث 19) . "حلال محمد(ص) تا قیامت حلال و حرام او تا قیامت حرام است."

ناوبری کتاب