فاحشی میان افراد جامعه به وجود آید. خدای متعال در سوره ابراهیم (ع) پس از یادآوری بسیاری از نعمتهای خود فرموده است: (و آتاکم من کل ما سألتموه و ان تعدوا نعمت الله لاتحصوها ان الانسان لظلوم کفار)سوره ابراهیم (14)، آیه 34. "خدا به شما داده است از هر چه تقاضا کرده اید، و اگر نعمتهای خدا را بشمرید نمی توانید احصاء کنید، به درستی که انسان، ستم پیشه و ناسپاس است." ظاهرا مقصود این است که آنچه تقاضای خلقت و طبیعت شماست برای شما آفریده است و نعمتهای او بی شمار است. در اینجا جای سؤال است که پس چرا این همه فقر و کمبود وجود دارد؟ و جمله آخر پاسخ این سؤال است: کمبودها در اثر ظلم ستمگران است که به اموال و حقوق دیگران تجاوز میکنند. و یا در اثر کفران نعمتها - از قبیل دریاها و معادن و آب و زمین - است که از آنها بهره نمی برند. و امیرالمؤمنین علی (ع) در این باره میفرماید: "فماجاع فقیر الا بما متع به غنی"سید رضی، نهج البلاغه، حکمت 328، ص 533. "فقیری گرسنه نشد مگر به سبب آنچه ثروتمند از آن بهره برد." عده ای بدون تلاش و رنج، ثروتهای کلانی به دست آورده و از همه امکانات رفاهی برخوردارند، و متقابلا تنبلی عده ای موجب ناتوانی اقتصادی آنان میشود و باعث پیدا شدن اختلاف طبقاتی فاحش میگردد.
بی عدالتی و تنبلی که موجب اختلاف سطح اقتصادی میشود، مورد تأیید دین نیست و آنها را هم نباید به حساب قضا و قدر گذاشت؛ بلکه از سویی باید تلاش نمود با برپایی عدالت جلوی تجاوز و تبعیض را گرفت؛ و از سوی دیگر با تلاش و کوشش در اداره زندگی، رفاه نسبی برای خانواده ها فراهم نمود.
برخلاف دو مورد یاد شده که رابطه ظالمانه و کیفیت رفتار فردی آن را به وجود میآورد و باید درصدد رفع آن برآمد، مورد دیگری وجود دارد که بر اساس خلقت و استعداد انسان است. برخی در خلقت تکوینی ناتوان، عاجز و معلولند، و کسانی هم ممکن است بر اثر سوانح و بلایای طبیعی آسیب ببینند؛ و از طرفی کسانی هستند که از ضریب هوشی بالا برخوردار بوده و جسمی توانا دارند و از خلاقیت