صفحه ۵۶۲

18 - "عاریه" آن است که انسان مال خود را به دیگری بدهد تا از آن استفاده کند و در مقابل چیزی هم از او نگیرد.

19 - "هبه" یا بخشش، آن است که انسان چیزی را که ملک خود اوست به رایگان ملک دیگری کند و به او ببخشد.

20 - "وقف" آن است که انسان ملکی را ثابت نگه دارد و منافع آن را برای شخص یا اشخاص و یا برای کار یا مصرفی تعیین نماید. مانند این که زمینی را برای مسجد یا حسینیه یا مدرسه و یا فقرا اختصاص دهد. به مالی که وقف می‎شود "موقوفه" و به وقف کننده "واقف" و به کسی که برای او یا مصرفی که برای آن وقف شده است "موقوف علیه" گفته می‎شود.

مقررات کلی معاملات

در همه داد و ستدها و قراردادها باید این شرایط رعایت شود:

1 و 2 - طرفین معامله بالغ و عاقل باشند.

3 - طرفین علاوه بر بلوغ رشد داشته باشند. یعنی در حدود متعارف برای معامله ای که انجام می‎دهند، از کاردانی برخوردار باشند. بنابراین معامله سفیه یعنی کسی که معمولا دارایی خود را در کارهای بیهوده مصرف می‎کند و کارهای او از نظر عرف عاقلانه نیست، صحیح نمی باشد.

4 - کسی آنان را به معامله مجبور نکرده باشد.

5 - طرفین معامله نسبت به آنچه روی آن معامله می‎کنند از نظر مقدار، خصوصیات قابل توجه از قبیل شکل، رنگ، کیفیت تحویل و... آگاهی کافی داشته باشند؛ به طوری که کمترین ابهامی که بعدا مایه اختلاف نظر آنها شود، برای هیچ کدام باقی نماند.

6 - حاکم شرع یکی از آنان یا هر دو را از تصرف در اموالشان منع نکرده باشد.

7 - طرفین معامله صاحب کالا و پول باشند و یا همانند پدر یا جد پدری شخص نابالغ یا وکیل در معاملات، اختیار مال در دست آنان باشد.

8 - طرفین نسبت به معامله قصد جدی داشته باشند.

ناوبری کتاب