صفحه ۵۴۵

اسلام خطوط کلی اقتصاد را در رابطه با اهداف عالی خلقت انسان ترسیم کرده است. دستیابی به ثروت باید از راههای صحیح صورت گیرد و نه از راه باطل: (و لا تأکلوا أموالکم بینکم بالباطل )سوره بقره (2)، آیه 188) . "اموال یکدیگر را از راه باطل نخورید." از اصولی که باید در روابط مالی مورد توجه باشد، رعایت اصل بی ضرری در هر نوع اقدام مالی است. فعالیت های اقتصادی نباید مستلزم زیان و خسارت دیگران باشد. دین معیارهایی را وضع کرده تا کلیه فعالیت های اقتصادی در قالب این مقررات انجام پذیرفته و منافع انسانها تأمین شود و جلوی ظلم و نابرابری ها گرفته شود. بر همین اساس است که امیرالمؤمنین (ع) فرمود: "الفقه ثم المتجر"حر عاملی، وسائل الشیعة، باب 1) از ابواب آداب التجارة، ج 17، ص 381، حدیث 1) . "ابتدا باید دستورات دینی را آموخت و سپس به تجارت پرداخت." و لذا فقها فرموده اند: یاد گرفتن مسائل داد و ستد و معاملات به اندازه نیاز واجب است.

جایگاه و عوامل فقر

هرگاه انسان نتواند نیازهای ضروری خود را تأمین کند "فقیر" نامیده می‎شود. دین اسلام در عین حال که تجمل، دنیاطلبی و زیاده خواهی را مذمت نموده، فقر را هم نکوهش کرده است. لقمان حکیم در وصف فقر می‎گوید: "ذقت المرارات کلها فما ذقت شیئا امر من الفقر"مجلسی، بحارالانوار، ج 13، ص 421، حدیث 16) . "تمامی تلخی های زندگی را چشیدم و در میان آنها تلخ تر از فقر چیزی نبود." در روایتی، نتیجه فقر نقصان دین، سرگردانی عقل و دشمنی با دیگران معرفی شده است: "ان الفقر منقصة للدین، مدهشة للعقل، داعیة للمقت".سید رضی، نهج البلاغه، حکمت 319، ص 531. زیرا فقیر همواره به فکر رفع محرومیت و فقر خویش است و نمی تواند درباره مسائلی که کرامت انسانی او را مخدوش می‎کند بیندیشد؛ تمام همت او

ناوبری کتاب