قلمرو تعالیم دین
جهت گیری اصلی دین، دعوت مشفقانه مردم به خدا و اصلاح امور آنان به دست خودشان است. توجه انسان به خدا و او را در هر حال و امری حاضر و ناظر دیدن جوهره دینداری است.
اگر این را که قبول دین امری اختیاری و قلبی است بپذیریم، باید به این سؤال پاسخ بدهیم که: اگر دین راهنمای مردم به سعادت است، در صورتی که رهنمود لازم را ارائه کند و در کار مردم دخالت نداشته باشد، آنان را به حال خود رها کند و از آنان مسؤولیتی نخواهد تا در قیامت به حساب آنان رسیدگی شود، اگر خیل مردم به انحراف و گمراهی کشیده شوند و هدایت کننده و ناظری وجود نداشته باشد، آیا دین به هدف خود رسیده است ؟
به عبارت دیگر اگر مصلحان دینی با تشویق، ارشاد و موعظه موفق به اصلاح امور نشدند، و عوامل بیرونی دستگاههای تبلیغی و وسوسه های درونی، مردم را منحرف ساختند، آیا مؤمنان موظف به ایجاد نهادهایی بر اساس باورهای دینی نیستند تا با آنها از ارزشهای دینی پاسداری کنند؟
پاسخ این است که هدف عمده دین، هدایت و ارائه راه است؛ و خواستاران سعادت، خود باید چنین راهی را انتخاب و آن را طی کنند. طی کردن چنین راهی اجبار بردار نیست. اجبار به اجرای دین، بیشتر به شبیه سازی میماند تا دینداری. دین یک سلسله مفاهیم عقیدتی و مقررات است. بخش قابل توجه آن، اموری داوطلبانه است. تحقق دینداری با اقدام رضایتمندانه حاصل میشود. اجبار در این بخش، دینداری به وجود نمی آورد. آری ! مقرراتی وجود دارد که هدف آنها تنظیم روابط اجتماعی و به سامان کردن امور است. هدف در این امور، نفس به عمل در آمدن آنهاست. در این بخش قصد و نیت شرط نیست. این بخش همانند همه مقرراتی است که در همه جای عالم وجود دارد و الزام آور هم هست و حیات