و شما با این کار در دنیا خود را به مشقت انداخته و در آخرت برای خود شقاوت فراهم کرده اید؛ و چه زیان بسیاری است رنجی که پس از آن کیفر باشد، و چه سود و بهره زیادی است در آرامشی که همراه آن امان از آتش باشد."سید رضی، نهج البلاغه، حکمت 37، ص 475. و در نامه ای به یکی از والیان خود میفرماید: "زمامدار باید با مردم به نرمی رفتار کند، گشاده رو باشد، با مساوات به آنان نگاه کند، به گونه ای نباشد که بزرگان و اطرافیان طمع کنند به نفع خود حاکم را وادار به ظلم نمایند و برعکس افراد ناتوان از عدالت حاکم مأیوس شوند."همان، نامه 46، ص 420 و 421. میدانیم آنچه یک حاکم انجام میدهد تأثیر مستقیمی بر اطرافیان و رده های پایین تر دارد. اگر حاکم به تشریفات و ولخرجی بپردازد، آنان نیز به سهم خود همین رویه را پیش میگیرند، بلکه گاهی شدیدتر آن را انجام میدهند. sheer
نباید توهم خود برتر بینی باعث شود که زمامدار با چهره ای عبوس و رفتاری خشن با زیردستان و عموم مردم برخورد کند. در تاریخ آورده اند که وقتی عبدالله بن عباس فرماندار بصره شد، وی افرادی را که در جنگ جمل به طلحه و زبیر کمک کرده بودند، تعقیب میکرد و بر آنها سخت میگرفت؛ امیر مؤمنان (ع) به او نامه نوشت: "ای ابن عباس ! در نیک و بدی که بر دست و زبان تو جاری میشود مدارا کن."همان، نامه 18، ص 375. روشن است که مدارا و خشونت هر یک جای خود را دارد و هیچ کدام به طور مطلق سفارش نشده اند. مهم تشخیص هر یک در جای خود است. آن حضرت در کلام دیگری میفرماید: "وقتی مدارا کج خلقی محسوب بشود، به جای مدارا باید درشتی کرد."همان، نامه 31، ص 402. یعنی درست است که باید مدارا داشت، اما اگر از مدارا سوءاستفاده شد، باید روش دیگری برگزید. امیر مؤمنان (ع) در حالی که از شقی ترین