عموم مردم بخشیده میشود." همیشه حکام کارشان دایر است میان این که یا خیر و صلاح خودشان و اطرافیانشان را تأمین کنند که در این صورت ملت ناراضی میشوند، و یا این که حاکم بخواهد رضایت ملت را به دست آورد آن وقت نزدیکان و دوستان و خویشان ناراحت میشوند؛ کدام بهتر است ؟ آنچه به نفع ملت و حاکم است این است که رضایت ملت را به دست آورد، هر چند که خویشان و اطرافیان ناراحت شوند. چرا باید رضایت عموم را به دست آورد؟ میفرماید: اگر ملت و اکثریت مردم از تو غضبناک شدند و علیه تو قیام کردند، رضایت خویشانت را هم از بین میبرند. به عکس اگر چنان که خویشان تو ناراحت شوند، در صورتی که رضایت عموم مردم به دست بیاید، ناراحتی خویشان به جایی ضرر نمی زند. و در شرایط عادی سنگینی بار نزدیکان بر والی از همه افراد بیشتر است؛ و در روز گرفتاری، یاری آنها از همه کمتر است. و در ادامه میفرمایند: حالا که بنا شد بار سنگین اجتماع و دین بر دوش عامه مردم باشد، میلت همیشه متوجه آنها باشد. حاکم باید رضایت عموم مردم را بر رضایت اطرافیان خود ترجیح دهد.
حکومت افزون بر این که باید خواست مشروع مردم را برآورده کند، باید به آنها ابراز محبت نماید. محبت باعث جلب نظر دیگران میشود. انسان دوست دارد که محبوب و مورد توجه واقع شود. انسان از هر موجودی که محبت ببیند، به سوی او جلب میشود. این واقعیت اقتضا میکند که حاکمان برای جلب نظر مردم به آنها محبت کنند.
امیرمؤمنان (ع) در عهدنامه خود به مالک نوشته است: "و اشعر قلبک الرحمة للرعیة و المحبة لهم و اللطف بهم"؛ "و مهربانی بر رعیت و دوستی ورزیدن و لطف به آنان را در عمق دل خودت قرار بده." لطف و محبت تو نسبت به رعیت لطف و محبت ظاهری نباشد؛ به دروغ از مردم دم نزن؛ بلکه از عمق وجود برای مردم