یعلمکم الکتاب و الحکمة و یعلمکم ما لم تکونوا تعلمون )سوره بقره (2)، آیه 151) . "چنان که در میان شما پیامبری را از خودتان فرستادیم که برای شما آیات ما را تلاوت میکند و شما را تهذیب مینماید و به شما کتاب و حکمت میآموزد، و تعلیم میدهد به شما آنچه را که خود نمی دانسته اید."
در این آیه از دو تعلیم سخن گفته شده است. تعلیم کتاب و حکمت و تعلیم چیزهایی که بشر بدون وحی و پیامبر نمی توانست آنها را بیاموزد. تجربه برخی مسلک ها و مذاهب مانند بودا نشان میدهد که با وجود عدم اعتقاد آنها به ماوراءالطبیعة و با وجود آن که اعتقاد به نبوت در کار نبوده است بر فرض آن که بودا را پیامبر الهی و دین او را آسمانی تلقی نکنیم و تنها به عنوان انسانی که به معنویت دعوت کرده بشناسیم. اما به دلیل اعتقاد به معنویت و دین معنویت، کارکردی اخلاقی شبیه ادیان توحیدی داشته است. از این رو به نظر میرسد انسانهای دیندار هم در بخش اعتقادات که مربوط به حقایقی پنهان و پیدا در عالم است و هم در بخش رفتار فردی و جمعی خود، به وسیله وحی و دستورات دینی بهتر توانسته اند به آنچه شایسته است که مورد توجه قرار بگیرد و به آن عمل شود برسند. نحوه رفتار فردی انسانها در رابطه شان با خدا، با دیگران و حتی با محیط و طبیعت پیرامون خود، از زمره آموزشهای دینی است. کشف حقیقت اینها به هیچ وجه برای بشر ممکن نبود. البته روابطی وجود داشته و دارد و به تدریج بهتر و بهتر هم خواهد شد؛ اما واقعیت این است که معلوم نیست آنچه بشر بدون وحی به دست آورده و یا تجربه کرده، همان است که باید باشد. جنبش اصلاحی انبیا نشان میدهد که انبیا از هر نوع رابطه ای میان بندگان و خدایشان خشنود نبودند و استقبال نمی کردند. گاه جان خود را برای اصلاح آیین دینی از دست میدادند. هر نوع رابطه ای میان بنده و خدا که از آن به عبادت تعبیر میشود پذیرفته نیست.
رابطه انسانها با یکدیگر، زنان با مردان، همسایگان، همسران، فرزندان و والدین،