و در روایت دیگری از آن امام بزرگوار آمده است: "هر کس به خاطر خدا برادرش را زیارت نماید، خداوند به او میفرماید: مرا زیارت کردی و ثوابت با من است، و به کمتر از بهشت برایت رضایت نمی دهم."همان، ص 176، حدیث 4.
عزلت و یا اجتماعی بودن
عزلت و کناره گیری از جامعه، اگرچه ممکن است آثار مفیدی برای سلوک اخلاقی داشته باشد و از جمله زمینه بسیاری از گناهان که در جمع اتفاق میافتد - مثل غیبت و ریا و تضییع حقوق دیگران - به وجود نیاید، اما انسان را از آثار مفید اجتماع محروم میسازد. آری ! اگر چنین امری تنها راه گریز از گناه باشد و انسان نتواند در جامعه مفید باشد، و از مراودات اجتماعی تنها گناه را نصیب خود کند، بر او لازم است تا جای ممکن از جامعه کناره بگیرد.
انسان در روابط اجتماعی خود بسی چیزها میآموزد. از تجربه دیگران بهره میگیرد. دانش خود را به دیگران میآموزد و از علم دیگران استفاده میکند. ادب میآموزد و به دیگران ادب یاد میدهد. به انسانها سود میرساند و از آنها استفاده میبرد. کارهای خیر فراوانی در جامعه وجود دارد که میتوان با انجام آنها به ثواب رسید. دست بندگان خدا را گرفت و به آنها کمک کرد. با این اوصاف است که اسلام اجتماعی بودن را ترجیح داده و در عین حال توصیه کرده است که مؤمنان باید خود را از آفات اجتماع دور نگه دارند و تلاش نمایند تا در روابط اجتماعی آن آفات را برطرف نمایند. در عزلت آنچه هست برای کناره گیرنده از اجتماع است و بس، و دیگران از او سودی نمی برند. شاید کسانی به خاطر چنین حالتی، مقامات معنوی خوبی را به دست آورند و خود را از دغدغه ها و مشکلات اجتماعی دور سازند، اما هیچ گاه از فضیلت مجاهدت در راه خدا و خدمت به جامعه برخوردار نخواهند بود و به سیره انبیا و اولیا و ائمه عمل نکرده اند؛ و این کم فضیلتی نیست که گوشه گیران از دست میدهند.