جهت حایز اهمیت است: تأثیری که ارتباطها بر انسان میگذارد، و حقوقی که انسانها به صورت اعم و مؤمنان به صورت اخص، برخوردارند. حفظ حرمت انسان، اعم از خود و دیگران، سرلوحه اخلاق است. انسان مجاز نیست خود و دیگران را بشکند. رفتارها باید به صورتی تنظیم شود که در آن، خواهش نفسانی جایگاهی نداشته باشد. مثلا اگر انسان در معاشرت با دیگران درصدد این باشد که خودنمایی کند و کارهای خوبش را به رخ دیگران بکشد، یا رفتارش متکبرانه باشد و بر دیگران فخر بفروشد، هوای نفس او را به کار ناروا وادار کرده و از تعالی باز داشته است.
بخش دیگری از رفتارها ممکن است هم بر اساس خواهش نفس باشد و هم سبب تضییع حق اخلاقی انسانهای دیگر گردد. این نوع رفتارها غیر اخلاقی اند و باید از آنها پرهیز شود. ممکن است برخی رفتارها برای نفس هم خوشایند نباشد، اما موجب شکسته شدن شخصیت انسانها و از میان رفتن حیثیت آنان بشود، که باید از آنها نیز خودداری کرد.
اسلام انسانها را به رفت و آمد و ایجاد ارتباط متقابل دعوت کرده است. گویا این که مؤمنان هر یک به کار خود مشغول شوند و از دیگری بی خبر بمانند، امر مطلوبی نبوده و خدا چنین عملی را دوست ندارد. دستورالعمل های دینی به گونه ای تنظیم و تشریع شده اند که انسان مؤمن باید همواره با دیگران ارتباط داشته باشد و از حال آنان باخبر شود. گذشته از واجبات و تکالیف دینی - مانند نماز جماعت، حج، پرداخت واجبات مالی به نیازمندان و... - در باره حضور در میدانهای اجتماعی به ویژه دیدار از مؤمن سفارشهای فراوانی رسیده است.
پیامبرخدا(ص) فرمود: "هر کس مؤمنی را در خانه اش زیارت کند، خداوند به او میفرماید: تو مهمان منی و زائر من."همان، ص 176) و 177، حدیث 6. از امام صادق (ع) روایت شده است که: "هر کس برادرش را به خاطر خدا زیارت کند، خداوند هفتاد هزار فرشته را بر او میگمارد و آنان ندا در میدهند: آگاه باش ! پاک شدی و بهشت برایت پاک شد."همان، ص 175، حدیث 1) .