تفاهم نرسیده اند. اختلاف میان زن و شوهر و ناسازگاری و بدخلقی آنان، در صورتی که چاره ای نشود و ادامه یابد، اثرش محدود به خود آنان نیست؛ بلکه آثار زیانبار آن دامنگیر فرزندان و سایر خویشاوندان و حتی جامعه نیز میشود.
فرزندی که در محیط خانواده ای پرهیاهو و آشفته، زندگی حساس دوران کودکی را بگذراند و کودکی که با روح لطیف خود هر روز شاهد کشمکش والدین خود باشد، از نظر روحی وضع خوبی نخواهد داشت و انسانی غیر متعادل خواهد شد. نگرانی و اضطراب و پریشانی بر او غالب خواهد شد و مانع از بروز استعدادهایش میشود. فشار روز افزون ناراحتی روحی و بی توجهی به خواسته های مشروع او، به عقده های روانی منجر میشود و چنین فردی وقتی پا به جوانی و بزرگسالی گذاشت و وارد اجتماع شد، عقده های فروخورده خود را به شکل بدی بروز خواهد داد و ناسازگاری با دیگران و احیانا روی آوردن به جنایتکاری و ماجراجویی، حداقل زیانهایی است که از این ناحیه بر جامعه وارد میشود. بسیاری از رفتارهای بد اجتماعی ریشه در رفتار بزرگترهای خانواده دارد. کسانی که در خانه رفتار مناسبی از خود بروز نداده اند تا کودکان نیز از آنان یاد بگیرند، مسؤول رفتار بد فرزندان خود هستند. اگر اعضای بزرگتر خانواده رفتار متناسب با شأن یک مسلمان ندارند و گناه و سوء اخلاق در خانواده رایج است، ثمره آن چیزی جز تحویل دادن فرزندان ناسالم به جامعه نیست.
با توجه به اهمیت خانواده و تأثیر جو سالم و بدون تشنج آن بر تربیت فرزندان، و نقش غیر قابل انکار سلامت خانواده بر جامعه است که قرآن کریم نهایت اهمیت را به اصلاح امور خانوادگی و حل اختلافات زن و شوهر داده است. خداوند در قرآن توصیه میکند که اختلافات خانوادگی تا جای ممکن به بیرون راه پیدا نکند و خود زن و شوهر با تدبیر و مصلحت اندیشی گره های زندگی را باز کنند و نگذارند حریم خانواده شکسته و اسرار آنان فاش شود؛ "و اگر زنی ترس داشت که شوهرش با وی بد خلقی کند یا از وی دوری گزیند، بجاست که آن دو به راه صلح و سازش