صفحه ۳۵

گذشته انسانها نشان می‎دهد که زندگی آنان آمیخته با امور رازآلود است. عقیده به موجودات خارق العاده، اعتقاد به جهانی غیر از جهان مادی، از جمله واقعیت های زندگی انسانهاست. پرستش مظاهر طبیعت و حتی بت پرستی، جلوه هایی از همین تمایل درونی است؛ هرچند ممکن است در تطبیق، اشتباه و انحرافی از خواست اصلی رخ بدهد. میل به پرستش، یکی از معانی فطری بودن دین است. قرآن کریم هم این حقیقت را به صراحت آورده است: (فأقم وجهک للدین حنیفا فطرت الله التی فطر الناس علیها لا تبدیل لخلق الله ذلک الدین القیم )سوره روم (30)، آیه 30. "پس پاکدلانه تمام توجهت را به سوی دین کن، این فطرت الهی است که خداوند انسان را بر آن آفریده است، تبدیلی در خلقت خدا نیست؛ این همان دین استوار است."

فطری بودن دین، یعنی این که دین همان چیزی را ارائه داده است که انسانها ذاتا در پی آنند.

وجهه دیگر فطری بودن دین این است که انسانها برای راه یافتن به سعادت خویش، در جستجوی قوانین و مقرراتی تلاش می‎کنند اما دستاوردهایشان، آنان را قانع و راضی نمی کند و راه مطمئن و مورد اعتماد را طلب می‎کنند. دین همان راه مطمئنی است که انسانها سخت در تکاپوی یافتن آنند.

نکته سوم در فطری بودن دین به روحیه منفعت طلبی و کمال جویی انسان مربوط است. انسانها همواره در تلاش برای تأمین منافع خویش اند تا علاوه بر به دست آوردن آن به رتبه برتری راه یابند. یافتن راه مطمئن کمال و تحصیل منفعت بی زوال، برای انسانها امری حیاتی است. دین و تعلیمات دینی این راه مطمئن را نیز به آنان می‎آموزد.

پس فطری بودن دین، پاسخگویی به حس پرستش، ارائه راه مورد اعتماد سعادت و دست یافتن به منافع انسانی و کمال است.

ناوبری کتاب