اخلاق فردی
با توجه به آنچه گفته شد باید این تصور که اخلاق صرفا جنبه اجتماعی دارد و تمامی سفارشهای اخلاقی به نحوه رفتار با دیگران مربوط است تعدیل شده باشد. اخلاق هم جنبه های فردی و هم جنبه های جمعی دارد. دستورهای اخلاقی نشان میدهد که اخلاق جمعی به تنهایی برای این که انسان شخصیتی اخلاقی شود کافی نیست؛ بلکه دستورالعمل های اخلاقی علاوه بر این که برای تنظیم رفتار با دیگران است، این جنبه را نیز با خود دارد که انسان را به خدا نزدیک میکند. بنابراین صرف تنظیم رفتار اخلاقی مناسب با دیگران، برای اخلاقی بودن کافی نیست. برخی از رفتارهای جمعی ممکن است خوب بوده و برای زندگی اجتماعی بسیار مفید و کارساز باشد ولی از نظر دین امر قابل قبولی نباشد. کمک های مالی به نیازمندان و احترام به انسانها و دستگیری از محتاجان، اموری بسیار مطلوب به حساب میآیند؛ اما از نظر دین این قبیل کارها وقتی درست است که در آنها قصد تقرب و اخلاص بوده و ریاکاری در آنها راه نداشته باشد. اگر انسان همه کارهای خوب را بدون قصد تقرب انجام دهد، او را به کمال و تعالی نمی رساند. اخلاق باید علاوه بر رفتار مناسب با بندگان خدا، انسان را به خدا نزدیک نماید.
پاک نگه داشتن خود از آلودگی ها، نیت در عمل های فردی و جمعی، اخلاص در عمل، خشوع قلب، ذکر، آداب خوردن و آشامیدن و خوابیدن، قناعت، دنیاطلبی، جاه طلبی، عجب، حالت های قلب، حریص بودن، شکر، صبر، خوف و رجا، زهد، توکل، راضی بون به قضا، از جمله مسائلی است که در اخلاق فردی مطرح هستند. از مرور بر دستورات اخلاقی اسلام این حقیقت به دست میآید که برای رسیدن به تعالی و رشد باید برنامه داشت. بدون برنامه و بدون عمل به آن نمی توان طی طریق کرد و سلوک معنوی ورزید. برای همه اوقات شبانه روز سفارشهایی وجود