در نظام دینی، خدا تار و پود همه چیز را تشکیل میدهد و بدون او چیزی دینی نمی شود، اگرچه همه به دستورات دین عمل کنند. انسان مؤمن باید همه سلوک خویش را به خدا پیوند بزند. این نوع جهان بینی سبب استحکام امور اخلاقی و جهت گیری صحیح آنها شده و موجب ایجاد انگیزه برای رفتن به دنبال ارزشهای اخلاقی و ترک ضد ارزشها میشود. خوب و بد بودن هر کاری نیز به لحاظ تأثیری است که در ابعاد مختلف زندگی میگذارد و به عبارت دیگر تأثیر در سعادت و شقاوت فرد دارد. نظام اخلاقی نمی تواند جدای از نظام فکری و عقیدتی باشد. در این نظام اخلاقی انگیزه کارهای اخلاقی تنها باید خشنودی خدا باشد، و اگر جز این باشد ارزش اخلاقی آن در سطح نازلی خواهد بود و حتی گاهی ضد ارزش میشود. مثلا انفاق کردن به نیازمندان به ظاهر یک عمل اخلاقی است، اما از نظر اسلام این عمل در صورتی ارزشمند است که با قصد ریا و خودنمایی و آزار و منت همراه نباشد؛ و اگر چنین بشود، دیگر ارزش اخلاقی ندارد. (یا أیها الذین آمنوا لا تبطلوا صدقاتکم بالمن و الاذی کالذی ینفق ماله رئاء الناس و لا یؤمن بالله والیوم الاخر فمثله کمثل صفوان علیه تراب فأصابه وابل فترکه صلدا لا یقدرون علی شئ مما کسبوا)سوره بقره (2)، آیه 264. "هان ای مؤمنان ! صدقات خود را با منت و اذیت ضایع و باطل نکنید. مانند کسی نباشید که مال خود را از روی ریا انفاق میکند و به خدا و روز آخرت ایمان ندارد. مثل او مانند صخره ای است که بر روی آن خاکی نشسته است و رگباری تند بر آن میبارد و سنگ را سخت و صاف بر جا مینهد. ریاکاران نیز از آنچه به دست آورده اند بهره ای نمی برند."
از این آیه استفاده میشود که نیت خالص است که عمل را ارزشمند میکند و به آن رشد و بالندگی میدهد. متقابلا مثل آنان که مال خود را در راه خشنودی خدا و استواری دلهایشان انفاق کنند، همانند بوستانی است که در محل مرتفعی باشد و