صفحه ۳۱۲

1 - تحول در اخلاق

ایجاد دگرگونی از اخلاق جاهلی و تأسیس نظام اخلاقی متعالی، خردمندانه و منطبق با فطرت انسانی، از اهداف تعالیم اخلاقی دین مبین اسلام است. در جاهلیت ارزشهای اخلاقی به تدریج کمرنگ شده و جای خود را به ارزشهایی داده بود که جنبه قبیلگی داشت. اگرچه ارزشهای اخلاقی قابل قبولی در دوران جاهلیت نیز کم و بیش وجود داشته؛ اما اولا محدود و ثانیا کارکرد آن نسبت به افراد هم قبیله بوده است. تعصب قبیلگی پایه رفتار هر فرد از افراد قبیله بوده، و ساخت اجتماعی یک زندگی قبیلگی و عشیره ای تمام عیار بوده است. درستی یا نادرستی بینش و کردار یک نفر بستگی به روش و منش بزرگ قبیله داشته است. اما با آمدن اسلام این مفاهیم اخلاقی به طور گسترده و به صورت عام و مشترک میان همه مؤمنان و بلکه همه انسانها مطرح گردید. "انسان" به جای عشیره و قبیله نشست. تحولی اساسی در مضامین واژه های اخلاقی صورت گرفت. برادری دینی به جای آداب و رسوم کهنه جاهلیت نشست.ر.ک . سوره مجادله (58)، آیه 22. اسلام به جای نژادها "نژاد واحد انسانی" را مطرح کرد.سوره حجرات (49)، آیه 13) .

بی گمان در دوران جاهلیت، برخی از سجایای اخلاقی وجود داشت که قابل تحسین بودند. اسلام آنها را مورد تأیید قرار داد، مانند مهمان نوازی و فتوت؛ و بنابراین چنین نبود که اسلام با هر آنچه از سابق بود مبارزه نماید، بلکه صفات نیک و سجایای اخلاقی ای چون مروت، کرم، مردانگی، مهمان نوازی، شجاعت و امانتداری را تشویق کرد و بار معنایی گسترده تری نیز به آنها داد.

2 - واقع بینی

اسلام در تعالیم اخلاقی خود به نیازهای اصیل و مطابق با فطرت انسان توجه کرده است و با توجه به واقعیات خصوصیات انسان، ارزشها را مطرح و به شکلی با

ناوبری کتاب