صفحه ۲۹۴

اما این که بازگشت مجدد چیزی به عرصه حیات، به شرایط زمانی و مکانی پیشین و سایر شرایط نیاز داشته باشد، اشکال غیر قابل دفعی نیست. حقیقت و هویت انسان به روح و جان اوست که از بدن جدا شده و در عالم برزخ باقی است، و در قیامت احضار می‎شود. روح فرمانده بدن و قوام هویت اوست. به دلیل این که همه کارها و صفات و عقاید درست و نادرست از سوی روح تحصیل می‎شود، طبیعی است که همه چیز به او مربوط است. ممکن است روح در قالب دیگری آورده شود، و در عین حال هویت و این همانی محفوظ است؛ همان گونه که در دنیا بدن دائما در حال تحول و تغیر است، اجزای بدن تحلیل می‎روند و مواد غذایی تازه جای آنها را می‎گیرند ولی شخصیت و هویت انسان باقی است، چون همه تحت اداره یک روح می‎باشند. همان روح تشکیل دهنده هویت هر کسی، نقش دنیایی خود را به خاطر ملکاتی که کسب کرده است خواهد داشت. هر عملکردی که دارد از طریق اعضا و جوارح بدن جدید انجام می‎دهد. تعبیر به "خلق جدید"سوره سباء (34)، آیه 7؛ سوره ق (50)، آیه 15) . در قرآن نیز با این سازگار است. و می‎توان چنین حالتی را با روایت هم منطبق دانست که می‎فرماید: "فی الجنة علی صور ابدانهم لو رأیته لقلت فلان..."طوسی، تهذیب الاحکام، ج 1، ص 466، حدیث 1527) . "آنان در بهشت در صورت بدنهای خویش اند که اگر آنها را ببینی خواهی گفت این فلانی است... ." به عبارت دیگر: اجزای مادی دنیایی پس از مرگ زوال پیدا می‎کنند و روح ماندگار می‎شود. چون هویت و حقیقت انسان را روح تشکیل می‎دهد، او می‎تواند در قالب مادی دیگری درآید و به جهت ملکاتی که کسب کرده و اعمالی که در دنیا انجام داده، در آخرت بر همان روش مشی کند؛ کیفر و پاداش خود را دریافت نماید و لذات و دردها را، اعم از روحی و جسمی، بچشد. هر بخشی از اعضای بدن به تناسب عملکرد روح، برای انسان گواهی می‎دهد.

ناوبری کتاب