حشر و معاد
انسانها پس از مرگ نابود نمی شوند. روزی فرا میرسد که بار دیگر زنده میشوند و حیاتشان را به طریق دیگری ادامه میدهند. تجدید حیات انسان، در میان تعالیم دینی از جهتی و نیز در میان مردم از جهتی دیگر، از اهمیت بالایی برخوردار است. برای انسان معاد و مرگ و حیات همیشه امری رازآلود بوده است. انسانها همواره از خود میپرسند: چرا به دنیا آمده اند و چرا باید بمیرند؟ و پس از مرگ چه به روزگار آنها خواهد آمد؟ اگر حاصل زندگی مرگ است، چرا باید زنده میشدند؟ آیا بهتر نبود به وجود نمی آمدند تا با همه سختی ها دست و پنجه نرم نمی کردند و آنگاه مجبور نبودند تا بمیرند؟
یکی از رسالت های انبیا کشف این راز و رمز برای بشر بوده است. پیامبران این راز را برای مردم کشف کردند و اعلام نمودند که انسانها پس از مرگ نابود نمی شوند و بلکه از جایی به جایی منتقل میگردند. این انتقال از طریق مرگ و جدا شدن روح از بدن ممکن میشود. روح میماند و بدن به خاک باز میگردد.
ممکن است پس از آگاهی انسانها از واقعیت فوق، سؤال دیگری ذهن ها را به خود مشغول کند. چگونه ممکن است موجود زنده پیچیده ای مانند انسان بمیرد و به حسب ظاهر نابود شود و آنگاه مجددا به شکل سابق برگردد؟ آیا ممکن است انسانی پس از مرگ به خاک تبدیل شود و با اشیای دیگری مخلوط گردد، و بار دیگر زنده شود؟ چه بسا مردگانی را طوفان و سیل نابود نماید و یا هر ذره ای از آنها را به منطقه ای دوردست ببرد و یا درندگان و پرندگان و حشرات آن را طعمه خود کنند و هر کدام نیز خود طعمه حیوان دیگری شوند و یا خاک گردند و به گیاه و سپس میوه تبدیل شوند و مواد غذایی شوند و انسانهایی آنها را بخورند و جزء بدنشان گردد؛ در این صورت چگونه ممکن است اعضای پراکنده دوباره در یک جا جمع آوری شده و انسان سابق ساخته شود؟ و اگر هم ممکن باشد، جزء کدام بدن به حساب