ببخشند. این دسته از رهبران نه تنها در زمان حیات خود بلکه داستان زندگی آنان نیز تأثیری فوق العاده بر مردم و آیندگان دارد. از چهره های واقعی که بگذریم، قهرمانان افسانه ای که کم و بیش در میان تمامی ملت ها وجود دارند نیز بر فرهنگ ملت ها تأثیرگذار هستند. احساس هر ملتی این است که تمام هویت آنان در آن شخصیت تاریخی یا افسانه ای متبلور است. او را سمبل هویت جمعی و تاریخی خود میدانند. رهبران الهی نقشی به مراتب برتر و بالاتر از چهره های ملی و قهرمانان افسانه ای دارند. رهبران الهی افزون بر قابلیت های ذاتی، از چهره ای ملکوتی و معنوی برخوردارند که به آنها جاذبه ای فوق العاده میبخشد و دلهای مشتاقان و پیروان را به سمت خود جذب میکنند. رابطه پیروان رهبران الهی با پیشوایان خود بسی محکم تر و فراتر از رابطه ای است که سایر پیروان با رهبران خود دارند. در مکاتب الهی، مردم امام و پیشوای خود را تجسم مکتب و سمبل به تمام معنای تمام ارزشهای مورد قبول خود میدانند. در مکتب دینی آنچه مهم است شخصیت معنوی پیشواست.
به جرأت میتوان ادعا کرد که تنها مکتبی که دارای چهره ای واقعی در عرصه پیشوایی آن هم به تناسب زمان و شرایط مختلف است، دین اسلام میباشد. مسلمانان عصر پیامبر(ص) با اقتدا به رسول خدا(ص) و تماشای سیمای ملکوتی او شیفته معنویت و کرامت او میشدند. روح آن اعراب بدوی و خشن، در پرتو ملاطفت و مدارای رسول رحمت صیقل خورد و لطافتی آسمانی پیدا کرد.
هر شیعه ای با اعتقاد به وجود امام زمان (ع) و با عقیده به اشراف آن حضرت بر شیعیانش، خواه ناخواه تحت تأثیر این عقیده قرار میگیرد و درصدد کسب رضایت او با انجام وظایف خود و دوری جستن از کارهای خلاف است. فراق و غیبت پیشوای محبوب، سبب ایجاد حالت انتظار شده و ذهن و دل مریدان خویش را به خود مشغول میکند. در این حالت امام غایب نقش تربیتی و سازنده ای دارد. در دوران جدایی و انتظار است که قدرت تخیل اوج میگیرد، شور و اشتیاق و سوز و گداز نمودار میشود، حالت شیدایی و محبت حاصل میشود؛ و به انتظار