صفحه ۲۴۰

علی (ع) بود، لازم نبود حق اولویت خود را به مؤمنان بیان کند. اعلام دوستی آن چنان اهمیتی نداشت که در غدیر خم برای آن صد و بیست هزار نفر را در وسط بیابان نگاه دارد.

در روایت دیگری که از آن حضرت نقل شده چنین آمده است: "ان علیا منی و انا منه و هو ولی کل مؤمن بعدی"سنن ترمذی، باب 20 از ابواب کتاب مناقب، ج 5، ص 591، حدیث 3712. "بی گمان علی از من است و من از او، علی ولی هر مؤمنی پس از من است." عبارت "بعدی" این احتمال را که ولی به معنای محبت باشد رد می‎کند؛برای تفصیل، ر.ک : دراسات فی ولایة الفقیه، ج 1، ص 55 - 57. زیرا محبت به پس از ارتحال پیامبر(ص) اختصاص ندارد؛ در حالی که اگر به معنای سرپرستی باشد، ایراد برطرف شده و معنا کامل است؛ چون خود پیامبر(ص) در زمان حیاتش چنین نقشی را دارد و با وجود او به دیگری نیازی نیست.

ولایت به حسب تحقق خارجی مراتبی به شرح ذیل دارد:برای تفصیل، ر.ک : همان، ص 78 - 80.

1 - صلاحیت ذاتی یا اکتسابی شخص برای دارا شدن مقام ولایت در مقام جعل؛ که از نظر عقلا با توجه به صلاحیت واقعی، جعل ولایت صحیح است و بدون آن گزاف خواهد بود. خداوند نیز منصب نبوت و امامت را جز به کسی که اهلیت آن را داشته باشد نمی دهد. این مرتبه از ولایت، برخاسته از کمال ذاتی شخص و حقیقت خارجی است؛ و قابل سلب و غصب و قابل واگذاری و مصالحه نیست.

2 - ولایت گاهی قراردادی است که از ناحیه کسی که صاحب اختیار می‎باشد برای شخصی جعل می‎شود، اگر چه اثر مورد انتظار بر آن بار نشود. مثل این که کسی شخصی را به نیابت از خود، متولی کارش بکند. این مرتبه از ولایت اعتباری است و جعل آن مشروط به لیاقت شخص و تصمیم صاحب ولایت است.

3 - ولایتی که بر اثر بیعت مردم حاصل می‎شود. مانند آنچه برای امیرالمؤمنین (ع) پس از درگذشت عثمان حاصل شد. این مرتبه از ولایت دو وجهه دارد:

ناوبری کتاب