واگذاشته شده است. ضرورتی ندارد که همه مسائل - هر چند با اهمیت فراوان - در قرآن به صراحت بیاید.
امامت حقیقتی است که اصل آن مورد تأکید قرآن است و بیان و تفسیر جزئیات آن وظیفه رسول خداست، چنان که در بسیاری از امور مانند نماز و حج و سایر مسائل عبادی و اجتماعی چنین است و او هم رسالت خویش را در جای لازم ایفا کرده است. مگر خود رسالت پیامبراکرم (ص) با این که به صراحت در قرآن آمده آن هم با اقامه معجزه و یا سایر موارد تصریح شده، مورد پذیرش همگان قرار گرفته است ؟ برای پذیرفتن حقیقت و حقانیت امامت، آنچه لازم بوده انجام شده و همان برای بیان حق کافی بوده است.
ولایت
"ولایت" از "ولی" به معنای قرب جوهری، صحاح اللغة، ج 6، ص 2528. و کنار هم قرار گرفتن است. "ولایت" به معنای نصرت و "ولایت" به معنای سرپرستی و تدبیر امور است.راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، ص 885. بر خداوند از آن جهت که مدبر امور است ولی اطلاق میشود.
کلمه ولی و ولایت از یک نحو تصرف در امور دیگران حکایت دارند؛ زیرا دو چیز که کنار یکدیگر و متقارب باشند، از نوعی تأثیر و تصرف در دیگری خالی نیستند. معناهای متعددی برای مولا گفته شده است. قرار گرفتن شخص در کنار دیگری به منظور تصدی برخی از شئون و جبران کاستی های او را ولایت میگویند.برای تفصیل بیشتر، ر.ک : دراسات فی ولایة الفقیه، ج 1، ص 55 و 56. مقصود پیامبر(ص) از جمله "من کنت مولاه فعلی مولاه" اثبات ولایت در تصرف و اولویتی است که در آیه (النبی أولی بالمؤمنین من أنفسهم )سوره احزاب (33)، آیه 6. ذکر شده و ظاهرا هر دو جمله به یک معناست. اگر پیامبر(ص) صرفا درصدد بیان دوستی