صفحه ۲۲۳

2 - هیچ ملت و فرقه ای را سراغ نداریم که بدون پیشوا به حیات خود ادامه دهد، و چون هم در امور دینی و هم در امور دنیوی به پیشوا نیاز دارند، بنابراین از حکمت خداوند به دور است که مردم را نسبت به موضوعی که می‎دانند قوام امور آنان به آن می‎باشد... به حال خود رها کند.

3 - اگر خداوند پیشوایی امین برای مردم قرار نمی داد، دین و ملت در معرض نابودی قرار می‎گرفتند. سنت و احکام دگرگون می‎شدند. بدعت گذاران بر دین می‎افزودند و ملحدان از آن می‎کاستند و امر را بر مسلمین مشتبه می‎کردند... . مردم نیز دارای هواهای مختلف و گرایش های گوناگون هستند، اگر سرپرست و حافظی بر آنچه رسول خدا(ص) آورده قرار داده نشده بود، دین و احکام و ایمان دگرگون می‎شد و در نتیجه مردم فاسد می‎شدند."صدوق، علل الشرایع، باب 182، ج 1، ص 295 - 297، حدیث 9.

در مناظره هشام با مرد شامی نیز به همین مهم استدلال می‎شود که وجود امام ضروری است و بدون او حتی با وجود قرآن کریم، مردم به حقیقت دین نخواهند رسید و در حیرت و سرگردانی خواهند ماند. اگرچه ممکن است با وجود حجت خدا نیز چنین باشد، اما تفاوت مهمی که وجود دارد این است که با وجود امام و حجت خدا حقایق برای مردم گفته می‎شود و آنان با دین و حقایق آن آشنا خواهند گردید و حجت بر ایشان تمام خواهد شد؛ در حالی که بدون آن، حقایق ناگفته باقی می‎ماند و مردم در تفسیر آنچه از شارع مقدس رسیده دچار حیرت و اختلاف می‎شوند و به حقیقت دین نایل نمی گردند.

"هشام می‎گوید به مرد شامی گفتم: آیا خداوند آگاهتر از احوال مردم است یا آنان ؟

مرد شامی جواب داد: پروردگارم آگاهتر است.

هشام: خداوند برای مردم چه کرده است ؟

شامی: برای آنان حجت قرار داده تا دچار اختلاف نشوند و احکام و فرایض را برای آنان بیان کرده است.

ناوبری کتاب