حقیقت امامت
امامت را پیشوایی، خلافت، وصایت و ریاست در امور دینی و دنیایی تعریف کرده اند؛ اما حقیقت امامت آن است که شخص دارای مقامی باشد که دیگران او را در گفتار و رفتار الگوی خود قرار دهند و از او اطاعت کنند. امام در حقیقت تجسم یافته ارزشهای یک مکتب است که اگر بخواهند همه مکتب را خلاصه کنند در او متجلی باشد.
از آیات قرآن استفاده میشود که امامت به معنای یاد شده با هدایت همراه است و باید با امر خدا انجام شود. در سوره انبیا پس از بیان سرگذشت عده ای از انبیا آمده است: (و جعلناهم أئمة یهدون بأمرنا)سوره انبیاء (21)، آیه 73. "و آنها را امامانی قرار دادیم که به فرمان ما هدایت میکردند." و درباره بنی اسرائیل نیز آمده است: (و جعلنا منهم أئمة یهدون بأمرنا).سوره سجده (32)، آیه 24. در این دو آیه "هدایت" مقید به "امر" شده و نشان میدهد که امامت، مطلق رهبری نیست؛ بلکه منظور رهبری است که به امر خداوند تعیین شده باشد. برای همین در درجه نخست خود امام باید از هدایت برخوردار باشد. امام رابط میان مردم و خداوند در گرفتن فیض و اعطای آن است. همان طور که پیامبر در گرفتن فیض باطنی و ظاهری (شریعت) از طریق وحی رابط است، امام نیز بدون دریافت وحی نبوت همان نقش رابط را دارد. امام همانند پیامبر خدا مردم را به حق و مقامات معنوی دعوت میکند.
فلسفه امامت
قرآن کریم معارف فراوانی از دین را در خود دارد و آنچه در آن آمده به صراحت خود آن، به شرح و بیان پیامبر نیاز دارد. (و أنزلنا الیک الذکر لتبین للناس ما نزل الیهم )سوره نحل (16)، آیه 44. "ما برای تو ذکر را فرستادیم تا آنچه را که برای مردم فرستاده شده تبیین