شرایطی که نبوغ آنان در این زمینه فوق العاده رشد کرده بود و گمان میکردند هنرآفرینی در این موضوع به بالاترین حد خود رسیده است، پیامبر بدون هیچ سابقه ای در فصاحت و بلاغت و خواندن و نوشتن سخنانی را عرضه کرد که همگان را در بهت و حیرت فرو برد. به گونه ای که جاذبه و کشش آن قابل انکار نبود. این سخنان آن چنان شیوا و نافذ بود که بی اختیار افراد تحت تأثیر آن قرار میگرفتند. نظم و آهنگ، تمثیل و کنایه، تشبیهات و استعارات و ایجازگویی در آن موج میزد؛ اما نخوت و غرور و عصبیت جاهلی عده ای از آنان اجازه نمی داد تا تسلیم آن شوند. گاهی میگفتند شعر،سوره انبیا (21)، آیه 5. و گاهی اظهار میداشتند سحر است.سوره سباء (34)، آیه 43. عده ای آن را افسانه دانستند،سوره انعام (6) آیه 25. و جمعی آن را سخن یک کاهن سوره طور (52)، آیه 29؛ سوره حاقه (69)، آیه 42. پنداشتند. عده ای از ترس تأثیر شگفت آن دستور میدادند که مردم گوشهای خود را بگیرند. در همه این گفته ها و رفتارها یک حقیقت نهفته بود؛ و آن اعتراف ضمنی به فوق العاده بودن و برتری قرآن در عرصه فصاحت و بلاغت نسبت به همه خطبه ها و شعرهای عصر خود بود. آن موضع گیری ها، در ضمن مخالفت، اظهار عجز از رویارویی با قرآن نیز بود. پیامبر(ص) از آنان درخواست کرد و به مبارزه طلبید که اگر قبول ندارید این گفته ها سخن خداست مانندش را بیاورید. (و ان کنتم فی ریب مما نزلنا علی عبدنا فأتوا بسورة من مثله و ادعوا شهداءکم من دون الله ان کنتم صادقین )سوره بقره (2)، آیه 23؛ و نیز ر.ک : سوره یونس (10)، آیه 38. "اگر در آنچه بر بنده خود (محمد(ص" نازل کرده ایم شک دارید، یک سوره مانند آن را بیاورید و گواهان خود را به جز خدا بخوانید، اگر راست میگویید."
البته این همتاطلبی در سه مرحله انجام گرفت؛ در مرحله ای درخواست مبارزه نسبت به تمام قرآن،سوره اسراء (17)، آیه 88. در مرحله ای دیگر نسبت به ده سوره،سوره هود (11)، آیه 13) . و در آخرین مرحله