نمی کردند که برای مردم، متناقض و ناسازگار جلوه کند. هنگام پیروزی و شکست روحیه ای یکسان داشتند و آن همانا توجه به خدای یگانه بود.
پیامبران اصولگرا بودند و هر روز به رنگی در نمی آمدند و سیاست بازی نمی کردند. ارزشهای دینی برای آنان همواره یک اصل بود. بر همان اساس به معاهدات خود با مردم و طرفهای معاهده پایبند بودند و هیچ گاه به آن خیانت نمی کردند. (و ما کان لنبی أن یغل )سوره آل عمران (3)، آیه 161) . "و هیچ پیامبری را نسزد که خیانت ورزد." پیامبران با مخالفت های زیادی از ناحیه کسانی مواجه میشدند که تعالیم آسمانی آنان را برای منافع خود خطرناک میدیدند و به رغم کارشکنی و آزار و اذیت، از آنها گذشت میکردند، و راه صواب را این میدانستند. همواره از مظلومان دفاع میکردند و حق طلبی جزء اصول و آرمانهای آنان بود. مردمانی امین و با صداقت بودند. و هیچ گاه برای پیشبرد اهداف خود از حیله و مکر استفاده نکردند. برای رسیدن به هدف هرچند متعالی خود هر وسیله ای را مباح ندانستند. با مؤمنان و حق طلبان و توده های مردم رفتاری متواضعانه داشتند؛ و در صورت لزوم، مردان جهاد و مبارزه و شمشیر بودند. جز خوف خدا، ترسی به دل راه نمی دادند و همواره دل در گرو خدا داشتند و متوکل به او و در یک کلام شیفته بندگی خدا و موحدی به تمام معنای کلمه بودند.
آنان با مردم میزیستند و جزئی از جامعه ای بودند که تلاش میکردند تا کشتی آن را به ساحل برسانند. با زهد و سادگی و در میان توده های مردم زندگی میکردند. حضرت علی (ع) درباره رفتن موسی و هارون (ع) به نزد فرعون میفرماید: "با لباسهای پشمین و در حالی که هریک از آنان عصایی به دست داشتند به دربار فرعون رفتند و با او شرط نمودند که اگر تسلیم خدا گردد سلطنتش پایدار و عظمتش باقی خواهد ماند. وقتی فرعون آنان را دید گفت: "الاتعجبون من هذین": "آیا از این دو نفر در شگفت نیستید؟" (فرعون با این لحن تمسخرآمیز درصدد برآمد که آنان را تحقیر کند، که مثلا دو تا چوپان آمده اند و مدعی پیغمبری شده و میخواهند من