رمز چنین انتخابی این است که پیامبران، راهنمایان بشر؛ و در عمل، الگوی عقیده و رفتار و اخلاق و اعمال مردمند؛ بنابراین باید از خود آنان باشند تا مردم مطمئن شوند که انسان میتواند وارستگی پیدا کند و عقیده و اخلاق صالح داشته باشد و اعمالش مورد رضای خدا باشد. اگرچه انتخاب فرشته برای پیامبری، شاید با اقبال بیشتری برخوردار میشد، اما آنان نمی توانستند همه هدف پیامبران را به ثمر برسانند؛ چه این که هدف پیامبران تنها ابلاغ پیام نبود. آنان فقط نقشی همانند یک نامه رسان را نداشتند؛ بلکه، ایفا کننده نقش انسانی وارسته و الگو بر اساس همان پیامهای آسمانی بودند که خودشان ابلاغ میکردند. از این روست که خداوند فرموده است: اگر قرار بود فرشته ای را به پیامبری برگزینیم، او را به صورت مردی قرار میدادیم و امر را بر آنها همچنان مشتبه میساختیم. (و لو جعلناه ملکا لجعلناه رجلا و للبسنا علیهم ما یلبسون )سوره انعام (6)، آیه 9. "و این البته برای هم سنخ نبودن مردم با آنان و عدم امکان تفاهم و ارتباط مناسب با فرشتگان نیز بود."
سیره انبیا
انبیا انسانهایی دلسوز برای بشر بودند و تمام کوشش و تلاششان این بود که انسانها را از فساد و تباهی نجات دهند. در این راه گاهی از این که کافران ایمان نمی آورند تا از آتش جهنم نجات پیدا کنند، خود را به زحمت طاقت فرسا میانداختند و به شدت اندوهناک میشدند. (لعلک باخع نفسک ألا یکونوا مؤمنین )سوره شعراء (26)، آیه 3. "تو نزدیک است که از شدت اندوه ایمان نیاوردن آنان جانت را از دست بدهی."
پیامبران همانند باران رحمت الهی همه بندگان را از چشمه وحی سیراب کردند. بی هیچ چشمداشت و مزدی راهی با عظمت را با زحمت و رنج فراروی انسانها باز کردند و دست پر مهر خود را بر سر بشریت کشیدند و با ملاطفت و مهربانی مجاهدت کردند تا آدمیان راه سعادت و رستگاری خویش را بیابند و در آن طی