مورد دیگر دلالتی بر حرمت ندارد و در عین حال بهتر است ترک شود؛ اما اگر انجام شد، مؤاخذه و عقوبت ندارد؛ چون عملی انجام شده که بهتر بود انجام نشود. به علاوه امر و نهی گاهی مولوی و گاهی ارشادی اند. مخالفت با قسم اول گناه است، اما مخالفت با نوع دوم گناه نبوده و عقوبتی هم ندارد و اثر وضعی دارد. یعنی اطاعت نکردن از فرمان خدا و یا اعتنا نکردن به نهی خدا، موجب میشود که مقام و فضیلتی را که انسان با ترک آنها میتوانست به دست آورد به دست نمی آورد و یا فضیلتی را از دست میدهد.
3 - گناهان و خطاهایی وجود دارند که متناسب با مقام و موقعیت افراد سنجیده میشوند. موقعیت افراد و جایگاهشان چنان است که عملکرد آنها را مورد توجه ناظران قرار میدهد. در صورتی که انتظار افکار عمومی درباره کسانی این باشد که باید عملشان خوب و به دور از هرگونه اجحاف و ناخالصی باشد، سر زدن هر عمل خلاف انتظاری آنها را زیر سؤال میبرد. انبیا به خاطر مقام والایی که نزد پروردگار و به خاطر مسؤولیتی که در میان مردم دارند، توقعاتی از آنها هست که از دیگران نیست. مثلا اقدام موسی (ع) در برابر یکی از دشمنانش که به قتل آن شخص منجر شد، در مقام دفاع از مظلوم بود و خلاف شرع نبود؛ اما برای موسی (ع) اقدام به کاری که هنوز وضع آن مشخص نبود، عمل مناسبی ارزیابی نمی شد؛ لذا آن حضرت از این کار پشیمان شد. اتفاقا وقتی آن حضرت به رسالت برگزیده شد و به سراغ فرعون رفت، اولین ایراد فرعون به آن حضرت این بود که تو مگر همانی نیستی که آن قتل را انجام دادی. و یا برای حضرت یونس (ع) که پیغمبر خداست پسندیده نبود که هنوز عذاب نازل نشده مردم را به حال خود رها نماید و شهر را ترک کند. خلاصه گناه هر کس به تناسب مقام و موقعیت اوست، چه بسا کاری برای شخصی گناه باشد و برای دیگری چنین نباشد. برای همین است که گفته اند: "حسنات الابرار سیئات المقربین"مجلسی، بحارالانوار، ج 17، ص 39. "نیکی های ابرار برای مقربان گناه محسوب میشود." استغفار انبیا نیز در همین راستا قابل توجیه است. برای پیامبر خدا با