آنان تمام نماید؛ و در عصر عیسی (ع) بیماری های سخت رایج بوده، و لذا او با معجزه ای مبعوث شد که متناسب با نیاز زمان خود باشد و چیزی را آورد که کسی مانند آن را نداشت؛ او با زنده کردن مردگان، شفا دادن به نابینایان و بیماران مبتلا به مرض پیسی، حجت را بر مردم آن زمان تمام کرد. اما وقتی حضرت محمد(ص) مبعوث شد، فصاحت و بلاغت در گفتار رواج داشت؛ او برای مردم از جانب خداوند موعظه ها و حکمت هایی آورد که معارضه با آن در توان مردم آن دوره نبود و حجت را بر آنان تمام کرد و گفته های آنان را باطل ساخت."کلینی، کافی، ج 1، ص 24، حدیث 20؛ فیض کاشانی، الوافی، ج 1، ص 110) - 113، رقم 22.
به این ترتیب روشن میشود که تفاوت معجزات، بسته به شرایط زمان و نیازهای هر عصری بوده است؛ به گونه ای که اگر چنین نبود، به دلیل نا آشنایی مردم با آنچه اتفاق افتاده، ممکن بود معجزه نتواند نقش خود را به خوبی ایفا نماید.
عصمت انبیا
برای انجام امر رسالت الهی، هم اعتماد مردم و هم اطمینان از ابلاغ صحیح رسالت الهی لازم است؛ و چنین امری اقتضا میکند که پیام رسانان، از خطا و گناه در امان باشند. اگرچه انسانهای مورد اعتماد هم میتوانند در امر پیام رسانی و انجام رسالت انسانی انجام وظیفه کنند، اما مقام پیامبری از اهمیت و حساسیت بسیاری برخوردار است و شخص نبی باید از هرگونه خطا و گناه در امان باشد. کسانی که به گناه آلوده اند و از فرمان خدا سرپیچی میکنند و یا حقوق بندگان خدا را نادیده میگیرند و در آن طمع دارند و یا از چنان نفسی برخوردار نیستند که وقتی موقعیت اجتماعی پیدا کردند خود را مطرح نکنند، نمی توانند انسانهای مورد اطمینانی باشند و امر مهمی چون رسالت الهی و نبوت به دست آنان سپرده شود.
حقیقت عصمت
انسانها در برابر تخلف و گناه سه دسته اند: لاابالی، عادل و معصوم. "لاابالی" کسی است که نیروی معنوی درونی و باز دارنده ای ندارد تا او را از آلودگی به گناه حفظ نماید و از اقدام به خطا و گناه ابایی ندارد. "عادل" کسی است که ملکه ای