صفحه ۱۸۴

آنها به وی داده شود، ممکن است نتواند آنها را تصور کند و بپذیرد، ولی در عین حال حق ندارد آنها را انکار نماید.

از باب تشبیه می‎توان وحی را از جهتی همانند خواب دانست؛ همان گونه که انسان در عالم خواب حقایقی را درک می‎کند که ممکن است در بیداری درنیابد، احتمال دارد که در عالم بیداری از غیر راه و روش متداول حقایقی را به دست آورد. آنچه انسان در عالم رؤیا مشاهده می‎کند، گاهی صریح است و گاهی به تعبیر نیاز دارد. اگر شخصی حقیقت خواب را تجربه نکرده باشد و به او گفته شود برخی از مردم وقتی خواب می‎روند و همانند مرده چشم و گوش و عقل و هوششان از کار می‎ایستد از اموری آگاه می‎گردند، ممکن است آن را باور نکند و بگوید: ابزار درک انسان حواس ظاهری او هستند و اگر این حواس فعالیت نداشته باشند درکی هم نخواهد بود؛ ولی تجربه ادعای او را باطل می‎داند. همان طور که عالم عقل، مرتبه ای از مراتب انسانی است که در آن مرتبه حقایقی از معقولات را که با حواس دیده و درک نمی شوند می‎یابد، همان طور شعور وحی مرتبه ای است که در آن بصیرتی به نبی داده می‎شود که به وسیله آن امور غیبی را که از دیده عقل پنهان است به وضوح در می‎یابد.

تشخیص وحی از سوی پیامبر

پیامبر از چه راهی و چگونه تشخیص می‎دهد که به او وحی شده است ؟ و با چه ملاکی می‎فهمد که آنچه برای او حاصل شده وحی بوده و نه وسوسه و القائات شیطانی ؟ این سؤال را زراره با امام صادق (ع) در میان گذاشته و امام (ع) به او چنین پاسخ داده است: "خداوند هر بنده ای را که به مقام رسالت بر می‎گزیند، به او آرامش و وقاری عطا می‎کند که آنچه را که از ناحیه خداوند برای او القا می‎شود، مثل چیزی است که با چشم خود می‎بیند."تفسیر العیاشی، ج 2، ص 201؛ صفار، محمدبن حسن، بصائرالدرجات، ص 370.

ناوبری کتاب